عوامل مؤثر در مقاومت به علف‌کش

  • تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۳
  • بازدید : ۲۵۰۷
عوامل مؤثر در مقاومت به علف‌کش
ارقام چغندرقند
در مقایسه با سایر گیاهان زراعتى، اطلاعات کمى راجع به عکس العمل ارقام چغندرقند به علف‌کش‌ها وجود دارد (فالکنر 1982)، با این وجود یکى از راههاى ممکن، استفاده از ارقام خیلى زودرس براى کاهش مصرف علف‌کش مى‌باشد.
(لوتز و همکاران 1991). در اواخر دهه 1950، پیشرفت کمى در زمینه افزایش مقاومت به اندوتال (نلسون و همکاران 1960) و در سال‌هاى اخیر، تهیه ارقام مقاوم به گلایفوسیت بدست آمده است (برون کلاوسن 1989). تنوع ژنتیکى از نظر تحمل به علف‌کش‌ها در چغندرقند نشان داده گه چند ژنوتیپ داراى دامنه بردبارى به علف‌کش‌ها هستند (شویزر ودکستر 1987). با این وجود اصلاح و ارزیابى ارقام متحمل به علف‌کش، با توجه اثرات متقابل علف‌کش * رقم، سال * علف‌کش و رقم * سال، تنها بر اساس آزمایشهاى صحرایى سالیانه مشکل مى‌باشد. جهت حذف تاثیر عوامل محیطى درآزمایش‌هاى صحرایى سالیانه، دانشمندان جهت شناسایى ژنوتیپ‌هایى از جمعیت هتروژن متحمل به علف‌کش‌ها از تکننیک‌هااى کشت بافت استفاده مى‌نمایند. آنها با استفاده از فرآیندهاى کلونیک مریستمى، کلونهاى مصنوعى متحمل به علف‌کش‌ها راتهیه مى‌کنند (اسمیت و موزر 1985). همزمان با تکامل روشهاى مهندسى ژنتیک، مى‌توان با انتقال ژن یا ژنهاى مقاوم، ارقام مقاوم به علف‌کش را تولید نمود.
علفهاى هرز
بسیارى از آفات، سازش پذیرى اکولوژیکى و بیو شیمیایى به مواد شیمیایى از خود نشان داده اند، این سازش پذیرى، گاهى اوقات در مرتبه مواجهه با این مواد بروز کرده است. مقاومت حشرات به حشره کش‌ها و عوامل بیماریزا به قاچ کش‌ها و علفهاى هرز به علف‌کش‌ها (اس ـ تریازین‌ها) براى اولین بار به ترتیب در سالهاى 1908، 1904، 1970 گزارش شدند (گرسلو لوبارون 1972). امروزه معلوم گردیده که 53 گونه علف هرز شامل 38 گونه پهن برگ و 15 گونه باریک برگ، داراى بیوتیپ‌هاى مقاوم به تریازین مى‌باشند (هولت و لوبارون، 1989). علفهاى هرز مقاوم به تریازین در 32 ایالت از ایالات متحده آمریکا، چهار استان کانادا، 12 کشور اروپایى، اسرائیل و نیوزلند مشاهده شده اند. در این کشورها عموماً از علف‌کش‌ها یکسان و مشابه با مقدار بالا به صورت مکرر و سیستم زراعى تک کشت یا تناوب زراعى محدود استفاده شده است. غلبه بر علفهاى هرز مقاوم به استفاده مى‌شود. ـ تریازین نیز ممکن است ولى اینکار محتملاً موجب افزایش هزینه مى‌گردد.
مقاومت به علف‌کش‌ها در گیاهان سایر خانواده‌ها و کلاس‌ها محدود بوده ولى در حال گسترش است. علفهاى هرز به علف‌کش‌هاى خاصى در کلاس‌هاى بى پى ریدیل، دى فنیل اتر، دى نیتروآنیلین، ایمیدزولینون، فنوکسى و سولفونیلورا مقاوم شده اند. علف‌کش‌هاى دیکلوفوپ و تریفلورالین،مربوط به زراعت چغندرقند در این گروهها هستند.
تاریخچه گزارش آفات و بیماریها به سموم و افزایش گزارش‌هاى مربوط به مقاومت علف هرز به علف‌کش‌ها منجر به توجه بیشتر به علفهاى هرز مقاوم بهه علف‌کش ههاى مخصوص چغندرقند گردیده است. با این حال تنها گزارش از این دست به علف هرز مهم سلمک مربوط است. یک بیوتیپ سلمک از سوئیس به کاریدازون و کمى به متامیترون (لوبارون و گرسل1982) و بیوتیپ دیگرى از مجارستان به لناسیل مقاومت نشان داده اند.
در میان سایر علفهاى هرز مزارع چغندرقند بعضى از گونه‌هاى جنس آمارانتوس و پلى گونوم نیز نسبت به علف‌کش‌ها از خود مقاومت و تحمل نشان داده اند. على رغم 35 سال مصرف شدید علف‌کش در انگلستان اثر کمى از مقاومت به علف‌کش در مزراع چغندرقند مشاهده شده است (گوین و مورى 1985).
در این ارتباط چندین فرضیه مطرح مى‌شود. یکى از آنها چنین مى‌گوید که بیوتیپ‌هاى مقاوم به علف‌کش‌هاى چغندرقند درصد خیلى ناچیزى از توده طبیعى این گیاه را تشکیل مى‌دهند و این بیوتیپ‌هاى مقاوم در مقایسه با انواع حسساس از نظر اکولوژیک سازگارى کمترى دارند (گرسل و سجل 1978). با مصرف مکرر علف‌کش‌ها در مزرعه چغندرقند مى‌توان بیوتیپ‌هاى مقاوم را شناسایى نمود. نظریه دیگرى مى‌گوید که عملیات داشت در اکثر کشورها با بکاربستن برنامه‌هاى مبارزه تلفیقى با علفهاى هرز شامل: کشت ردیفى کشت ردیفى، شخم مرسوم و تناوب محصول و علف‌کش منجر به حداقل رساندن مقاومت به علف‌کش‌ها گردیده است.
کنترل علفهای هرز با استفاده از آیش
دو نوع آیش وجود دارد، اول آیش معمول که به مدت یک سال در زمین کشتى صورت نمى‌گیرد، دوم آیش بین دو کشت که در این حالت زمین در فصول پائیز و زمستان کشت نمى‌شود (در زمان بین برداشت محصول قبلى و کاشت محصول بعدى، زمین به صورت نکاشت رها مى‌شود). استفاده از آیش سنتى در بسیارى از کشورها منسوخ شده است، زیرا زارعین توانایى رها نمودن زمین را ندارند. در نواحى که این نوع آیش به کار مى‌رود لاززم است تا عملیات آماده کردن زمین براى حذف علفهاى هرز سبز شده و تحریک نمودن بذر‌هاى موجود در خاک براى جوانه زدن و همچنین ظهور اندامهاى هوایى انواع چند ساله صورت گیرد. با این وجود جون عمق عملیات آماده نمودن زمین کم است، طبیعتاً تنها علفهاى هرز یک ساله واقع در نیمه بالائى عمق شخم تحریک به جوانه زدن شده و از بین مى‌روند.
در دهه 1980، به جهت اضافه تولید برخى محصولات دولت کشاورزان را ترغیب نمود تا براى مدتى زمین‌هاى خود را به صورت نکاشت نگه دارند. به خاطر تخلیه زمین از ازت در این نوع سیستم آیش، استفاده از آن مناسب نمى‌باشد. بنابراین جهت مبارزه با علفهاى هرز از گیاهان خفه کننده استفاده مى‌شودو بایستى به موقع علف هرز را با گیاه خفه کننده برداشت نمود. روش مدیریت زمین‌هاى نکاشت روى جمعیت علفهاى هرزى که متعاقباً در کشت آتى سبز خواهند نمود، تاثیر مى‌گذارد (کلارک و فرود ویلیامز 1989).
در آیش کوتاه مدت نیز عملیات آماده کردن زمین زا مى‌توان مانند آیش یک ساله انجام داد. آیش پائیزه، تنها علفهاى هرزى که در پائیز ظاهر مى‌شوند، تحت کنترل در مى‌آورد. مهار علفهاى هرز یک ساله اى که در پائیز سبز مى‌شوند، ممکن است براى کشت بهار سال بعد در مقایسه با پائیز سال آتى از اهمیت کمترى برخودار باشد. با این وجود برا ى کاهش جمعیت علفهاى هرز چند ساله فرصت مناسبى است.
برخى کشورها خصوصاً اعضاء اتحادیه اقتصادى اروپا(ٍEEC) جهت ممانعت از خروج ازت در اراضى حساس به نیترات، کشت محصولات پوششى پائیزه را توصیه مى‌کنند. در صورت استفاده از این گیاهان دیگر نمى‌توان عملیات آماده نمودن زمین را اجراء نمود، حال آنکه گیاه پوششى آشکارا رشد علف هرز را متوقف خواهد کرد. مبارزه با محصـول پوششى، قبل از کاشت چغندرقـند در بهار ممکن است موجـب اشـکال شود. این مسئـله خصوصـاً در خاکـهایى با بافـت متـوسط یا سنـگیـن که هنـگام شـخم بهـاره زمان کـافى براى هوا خوردن خـاک، قبل از کـاشت نیـست، بروز مى‌کند.
کنترل علف هرز با استفاده از تناوب در مزارع چغندرقند
یک روش اولیه جهت کنترل علف‌هاى هرز، کشت چغندرقند، در سالهاى متوالى بود. رومر (1972) گزارش داد که کشت متوالى چغندرقند به مدت 12-7 سال در بعضى نقاط آمریکا و سه سال پى در پى در هلند موجب کاهش جمعیت هرز گردید. با این وجود به علت تجمع نماتدها، عملکرد کاهش یافت. سیستم تک کشت چغندرقند هنوز در بعضى کشورها مانند فنلاند اجرا مى‌شود. آزمایش جدیدى نشان مى‌دهد که سیستم تک کشت با افزایش برخى از علفهاى هرز بسیار مزاحم موجب تشدیدمشکلات در مبارزه با آنها مى‌شود.
امروزه استفاده از تناوب، بیشتر به دلایل اقتصادى مدنظر است تا کنون علفهاى هرز، با این حال استفاده از تناوب جهت مبارزه با علفهاى هرز چغندرقند در هر نقطه مى‌تواند موفقیت آمیز باشد. در نواحى که از علف‌کش انتخابى استفاده مى‌شود بایستى چغندرعلفى را که در زمین مزرعه سبز مى‌شود مهار نمود. در صورت توصیه مى‌توان از علف‌کش قبل از برداشت گلایفوسیت جهت مبارزه با علفهاى هرز چغندرقند در هر نقطه اى مى‌تواند موفقیت آمیز باشد. در نواحى که علف‌کش انتخابى استفاد مى‌شود بایستى که چغندرقند علفى را که در زمین مزرعه سبز مى‌شود مهار نمود. در صورت توصیه مى‌توان از علف‌کش قبل از برداشت گلایفوسیت جهت مبارزه با علف‌هاى چند ساله استفاده نمود. این کار در زمانى که علف هرز کاملاً رشد کرده بسیار موفقیت آمیز مى‌باشد (به عنوان مثال سیب زمینى سبز شده در غلات) در حالى که پس از برداشت محصول، چندان کارآیى نخواهد داشت. کشت درکلش نیز موجب کاهش تعداد بذر علف هرز در خاک و کنترل آن مى‌شود(ویوزر و همکاران 1986).
گیاهان زراعى کشت قبل در مرزعه چغندرقند مخصوصاً در صورت عدم مبارزه، قادرند ایجاد مزاحمت نمایند. مبارزه با سیب زمینى حاصل از سبز شدن غده، حتى با وجود استفاده از مخلوط اتوفومسات با سایر علف‌کش‌ها یا کلوپیرالید، مشکل است. سیب زمینى‌هاى حاصل از سبز شدن بذر را مى‌توان با مصرف مخلوط فن مدیفام و کلریدازون (پیرازون) یا هرس تراکتورى راحت تر از بین برد. جهت مبارزه با سیب زمینى‌هاى حاصل از غده، تکرار استفاده از هرس تراکتورى براى جلوگیرى از هرگونه رشد مجدد غده‌ها ضرورى است. در صورتیکه براى مدت کوتاهى اختلاف ارتفاع بین سیب زمینى‌هاى و چغندرقند وجود داشته باشد، مى‌توان با استفاده از گلیفوسیت مزرعه را از علف هرز پاک نمود. (در مرحله از برداشت) یا استفاده از فلوروکسى ییر در مزارع غلات مى‌توان تعداد زیادى سیب زمینى سبز کرده را از بین برد.
(بویس و جول 1986) وجود کلزا به عنوان علف هرز هنگاکى که در تناوب وارد مى‌شود، خود مشکل دیگرى است. از علف‌کش‌هاى مخصوص چغندرقند مى‌توان براى مهار آن استفاده نمود، ولى باید دقت نمود، کلزا فقط در مراحل سبز شدن و رشد به علف‌کش حساس است، که بسیار سریع مى‌گذرد. بنابراین استفاده مجدد از علف‌کش یا عملیات مکانیکى ضرورى است.
بذر کلزا تا چند سال زیر خاک به حالت خواب زنده مى‌ماند. در مزارع انگلستان به کرات مشاهده مى‌شود که تا پنج سال یا بیشتر بعد از کاشت کلزا، ناگهان جمعیت زیادى از آن در زمین ظاهر مى‌شوند. به همین دلیل بایستى در زمینى که سال قبل زیر کشت کلزا بوده، با استفاده از عملیات آماده کردن زمین و کاشت، آنرا مهار نمود.
نوع محصولات در تناوب و شدت مبارزه با علفهاى هرز روى جمعیت علف هرز تاثیر مى‌گذارد. برى و هیلتون (1975) گزارش دادند که بین سالهاى 1950 و 1974 در مزرعه اى در انگلستان جمعیت پوآ در تناوب سیب زمینى، غلات و چغندرقند افزایش یافت. در حالى که جمعیت علفهاى استلاریا و هفت بند کاهش یافتند علف‌کش‌هاى مورد استفاده در این مزرعه، دو علف هرز آخرى را کنترل نموده، ولى به علت عدم تاثیر بر پوآ این گیاه به گل رفت و به بذر نشست. در اواخر دهه 1970، بسیارى از علف‌کش‌هاى غلات از مهار جمعیت‌هاى فراوان ویولا عاجز شدند و در حال حاضر این علف هرز جزء گیاهان مزاحم کشت چغندرقند در انگلستان مى‌باشد. نئورورر (1975) با بررسى علفهاى هرز در چهار ناحیه اتریش طى سالهاى 1965 الى 1975 عنوان نمودند، تا زمانى که تغییرات تراکم علف هرز خیلى ناچیز بود، تعداد علفهاى هرز بسیار مزاحم مزارع چغندرقند (مانند آگروپیرون، بى تى راخ و هفت بند و بعضى از باریک برگهاى یکساله) افزایش یافتند. با این وجود مصرف علف‌کش‌هاى پایدار در اراضى مردابى باعث کاهش کلى جمعیت آنها گردید.
زمان شخم تحت تاثیر عواملى ماننـد انـوع خـاک و کـشت قبلى، روى زمان سبز کردن علفهاى هرز تاثیر مى‌گذارد. شخم دیر هنگام عموماً علف هرز کمى را رد پى دارد (ویورز و همکاران، 1986).
بدیهى است که مهار علف هرز مى‌بایست در مورد تمامى محصولات حاضر در تناوب صورت گیرد تا از افزلیش علف هرز خاصى که ایجاد مشکل مى‌کند و یا موجب بر هم خوردن تعادل میان جمعیت علفهاى هرز مختلف مى‌شود، جلوگیرى نمود.
مبارزه بیولوژیکى با علفهاى هرز در مزارع چغندرقند
مدیریت و دخالت در وضعیت موجودات زنده، اساس مبارزه بیولوژیک با علف‌هاى هرز مى‌باشد و از اواسط قرن نوزدهم قسمتى از برنامه مدیریت علف‌هاى هرز کشاورزى بوده است. علفهاى هرز موجود در اکوسیستم‌هاى نسبتاً پایدار مانند چمن زارها و محیط‌هاى آبى بخوبى تحت کنترل درآمده اند. مبارزه بیولوژیک تنها در مورد گیاهان هرز پهن برگ چند ساله و دو نوع یک ساله به نام‌هاى تریبولوس و کاردووس موفقیت آمیز بوده و گزارشى مربوط به کنترل انواع باریک پهن با استفاده از این روش ارائه نشده است (چاروداتان و دولوچ 1988). از آن گذشته، هیچ یک از این دسته علفهاى هرزى که کنترل شده اند، مشکلى در زراعت چغندرقند ایجاد نمى‌نمایند.
دو هدف اساسى از مبارزه بیولوژیک علیه علف‌هاى هرز دنبال مى‌شود، اول تحقیق مرتب و منظم در مورد روشهاى کنترل مربوط به نقاط دیگر و دوم تحقیق وسیع تر و گسترده تر در مورد علف‌کش‌هاى بیولوژیک با استفاده از تولید انبوه موجودات زنده یا سایر روشهاى دخالت در اکوسیستم. در سالهاى اخیر از روش مبارزه بیولوژیک علیه علفهاى هرز مزارع چغندرقند استفاده نمى‌شود و انتظار تغییر و تحول عمده اى نیز در این روند نمى‌رود. به همین دلیل استفاده از این روش مبارزه در مزارع چغندرقند با شروع قرن بیست و یکم ممکن است امکان پذیر گردد.
تحقیقات اخیر در مورد این روش نشان داد وارد نمودن یک عامل زیستى کنترل کننده به مزرعه در مقیاس وسیع، انواع حساس را نابود مى‌کنند (تمپلون و همکاران، 1986). چندین نوع قارچ، باکترى و ویروس داراى توانایى بالقوه جهت کنترل علفهاى هرز مى‌باشند، لیکن در حال حاضر تنها دو نوع قارچ در سطح تجارتى تولید مى‌شوند که عبارتند از:
یک گونه کولتوتریکوم جهت کنترل علف هرز آسکاینومن در مزارع برنج و سویا و فایتوفتورا براى کنترل علف مورینا، در باغات مرکبات. کسب موفقیت کاربرد این دو نوع علف‌کش زیستى تاثیر قابل ملاحظه اى بر روى تمرکز منابع به سمت تحقیقات مربوط به مبارزه زیستى در دهه آینده خواهد داشت.
در حال حاضر چندین نوع قارچ بیمارى زا جهت مبارزه با علفهاى هرز مزارع مختلف (به استثناء چغندرقند) تحت مطالعه مى‌باشند (چاروداتان و دو لوچ 1988) که امکان استفاده از پنج نوع قارچ بیمارى‌زا براى کنترل علفهاى هرز مانند گاوپنبه، سلمک، تاتوره، سوروف و قیاق را فراهم
مى‌آورد.
استفاده بالقوه از این روش محدودیت‌هایى نیز به همراه دارد، از جمله طولانى لازم جهت ثبت روش در ادارات دولتى، زمان طولانى مورد نیاز جهت توقف رشد واز ابین رفتن گیاهان مزاحم، تاثیر عوامل محیطى مانند دما و رطوبت روى عملکرد این علف‌کش‌ها و تعداد کم میزبان‌هاى اختصاصى (خاچاطوریان 1986، تمپلتون و همکاران، 1986، چاروداتان و دولوچ1988) یک روش ممکن جهت بالا بردن تعداد علفهاى هرزى که تحت تاثیر عوامل بیمارى زا قرار مى‌گیرند، تهیه عامل زیستى است که دامنه فعالیتش تابع عامل خارجى اضافه شده به محیط باشد. در اینصورت زمانیى که آن عامل خارجى در محیط عمل نباشد، علف‌کش زیستى فعالیت کمى داشته واز بین خواهد رفت (سندز و همکاران 1989).
با توجه به موانع ذکر شده و سایر تنگناهاى اقتصادى، جوتسوم (1988) عنوان نمود این روش در جائیکه مبارزه شیمیایى کافى نباشد با مواد شیمیایى گران بوده و یا دولت مصرف آنرا ممنوع کرده است، کاربرد خواهد داشت، احتمالاً به خاطر توجه بیشتر دولت به آلودگى آبها، هوا و انقراض موجودات در معرض خطر، ممکن است که در آینده علفهاى هرز بیشترى در مزراع چغندرقند با استفاده از این روش تحت کنترل درآیند.
 طبقه‌بندى علفکشها بر اساس زمان مصرف
الف) علف‌کش‌هاى قبل از کاشت یا قبل از رویش
علف‌کش‌هاى مزارع چغندرقند به دو دسته قبل از سبز شدن تقسیم مى‌شوند. دسته اول تماسى و عمومى بوده و کلیه علفهاى هرز را قبل از سبز شدن محصول از بین مى‌برند. دسته دوم قبل یا بعد از کاشت و در خاک استفاده مى‌شوند.
در صورت پیش بینى و وجود مشکل علفهاى هرز، بایستى نوع علف‌کش را از نظر مصرف در قبل یا بعد از کاشت مشخص نمود، معمولاً زنانى از علف‌کش عمومى و تماسى در قبل از کاشت استفاده مى‌شود. که علت هرز کامل نباشد و یا اینکه زمان کاشت محصول علف هرز کاملاً زیر خاک مدفون نباشد. در صورتیکه زمان مصرف علف‌کش‌هاى تماسى عمومى تا بعد از کاشت با تاخیر بیفتد. بیشتر علفهاى هرز ظاهر شده و در نتیجه از بین خواهند رفت. با این وجود تعلل در مصرف علف‌کش تا زمانى که ظهور بوته‌هاى نزدیک باشد. امکان دارد به گیاهچه‌هاى محصول آسیب برساند. پارکرات (همراه یا بدون دیکوات)، گلیفوست و گلوفلوسسینات مهمترین علف‌کش‌هاى تماسى هستند که در اکثر نقاط جهان مصرف مى‌شوند. مهمترین امتیاز مصرف علف‌کش‌هاى عمومى قبل از سبز شدن چغندرقند کنترل تقریباً تمامى گونه‌هاى علفهاى هرز از جمله چغندرعلفى مى‌باشد.
در صورت مصرف علف‌کش‌ها در خاک قبل ار کاشت چغندرقند، بایستى آنها را با خاک علف‌کش با خاک سطحى تا عمق پنج سانتى مترى اطمینان حاصل نمود. مخلوط کردن علف‌کش با خاک، از طریق کاهش اثر آب و هوا روى فعالیت سم موجب تاثیر یکنواختى علف‌کش مى‌شود. مخلوط نمودن علف‌کش با خاک، از طریق کاهش اثر آب و هوا روى فعالیت سم موجب تاثیر یکنواخت علف‌کش
مى‌شود. مخلوط نمودن علف‌کش با خاک در مورد ترکیبات فرار و در نواحى خشک لازم مى‌باشد. از آنجائیکه این روش نیازمند وسایل خاصى جهت مخلوط کردن علف‌کش با خاک، تراکتورهاى قوى و زمان بیشتر است، چندان مورد استفاده قرار نمى‌گیرد.
همانند علف‌کش‌هاى تماسى، انواع پردوام را نیز بایستى با خاک سطح الارض و قبل از سبز شدن گیاهچه‌هاى چغندرقند به کاربرد. در غیر اینصورت موجب صدمه به محصول اصلى مى‌شوند. به علت آنکه در بعضى شرایط ، مخلوط کردن علف‌کش‌هاى بادوام با خاک باعث افزایش خسارت به چغندرقند مى‌شود(بعنوان مثال،‌ لناسیل روى املاح معدنى خاک) نمى‌توان تمامى آنها را با خاک مخلوط نمود. مزیت علف‌کش‌هاى با دوام مورد استفاده در خاک، کاهش شدید علفهاى هرزى اسست که همزمان با چغندرقند سبز مى‌شوند و همچنین باعث حساس شدن سایر علفهاى هرز سبز شده مى‌گردند (دکستر 1971، دانکن و همکاران، 1982) بعضى محققین عقیده دارند که تاثیر رقابت علفهاى هرز روى عملکرد تا هنگامى که مراحل اولیه رشد چغندرقند ناچیز است. آنان مصرف علف‌کش‌ها را در مراحل قبل از کاشت و سبز شدن به دلایل اکولوژیک قبول ندارند (مه یر و همکاران1986)، با این وجود اکثر زراعین مصرف علف‌کش‌هاى قبل از سبز شدن را مهم و مکمل مصرف علف‌کش‌هاى بعداز ظهور گیاه اصلى مى‌دانند.
در دهه 1980 در نواحى شمال اروپا جهت کنترل علفهاى هرز استفاده از روش سمپاشى با مقدار پائین بعد از مرحله جوانه زدن باعث تغییر مقدار علف‌کش‌هاى قبل از رویش گردید.
آزمایش‌ها نشان داد قابلیت اعتماد به مصرف زودتر علف‌کش با مقدار پائین بعد از مرحله رویش افزایش یافته و باعث شده تا بتوان از علف‌کش‌هاى قبل از رویش با مقدار کمترى براى مبارزه با پهن برگ‌ها استفاده کرد.
(مى و هیلتون1985) متعاقباً برخى سازندگان، علف‌کش‌هاى قبل از رویش و بدنبال آن انواع علف‌کش‌هاى بعد از رویش را با مقادیر پائین معرفى نمودند. پائین آمدن مقدار مصرفى و در نتیجه کاهش هزینه، منجر به مصرف برخى علف‌کش‌هاى بعد از رویش توسط زارعین شده است که از طرف دیگر اطمینان یافتن از مصرف دیرهنگام علف‌کش‌هاى بعد از رویش سه مبارزه با علفهاى هرز کمک نمایند. مهمترین علف‌کش‌هاى بادوام که قبل استفاده زیست شناسى سبز کردن علفهاى هرز پهن به کار مى‌روند عبارتند از: کلرایدازون (پیرازون)، سیکلوات، دى اتاتیل، اتوفومسات، لناسیل و متامیترون.
قبل از کاشت براى مبارزه با علفهاى هرز باریک برگ مى‌توان از علف‌کش‌هاى سیکلوآت، دلاپون، دى آلات، اى پى تى سى آو ترى ـ آلات استفاده نمود. با وجود ارزان بودن این علف‌کش‌ها خصوصاً دالاپون وتى سى آب و هوایى، بعضى کشورها آنها را با علف‌کشهاى باریک برگ انتخابى بعد از رویش که خسارت کمترى به زراعت اصلى مى‌زنند، جایگزین نموده اند.
جهت انتخاب علف‌کش‌هاى قبل از رویش، عوامل زیادى را باید در نظر گرفت. نوع علف‌هاى هرزى که باید کنترل شوند در درجه اول اهمیت است. جهت اطمینان از کنترل کامل علفهاى هرز، بایستى تاثیر علف‌کش‌هاى پس از رویشى را در انتخاب علف‌هاى قبل ار رویش در نظر داشت. نوع خاک و مواد آلى از عوامل مهمى هستند که در تعیین سموم قابل مصرف، مقدار و تاثیر آنها تاثیر مى‌گذارند. سازندگان بر تاثیر مصرف متوالى بعضى علف‌کش‌ها روى محصول تاکید دارند (بعنوان مثال: متامیترون قبل از رویش و بدنبال آن لناسیل بعد از رویش). مصرف پشت سرهم علف‌کش‌هاى قبل از رویش و آفت‌کش‌ها نیز مى‌تواند خسارت وارد نماید، براى مثال مصرف کار بوفروان مى‌توان تا حدى این مسئله را برطرف نمود.
بعضى اوقات جهت مبارزه با فرسایش بادى لازم است در انتخاب علف‌کش‌هاى قبل از رویش دقت نمود. مالچ معدنى باى تومن و زراعت پوششى جو، دو روش رایج حفاظت محصول در برابر فرسایش بادى هستند. مالچ باى تومن مى‌تواند فعالیت علف‌کش‌هاى قبل از رویش را کاهش دهد. نثورورر1984) . وجود جو در زراعت چغندرقند، کار مبارزه را دشوار مى‌کند زیرا در انتخاب مصرف علف‌کش بایستى دقت نمود که به رشد و نمو جو آسیبى وارد نیاید.
ب) علف‌کش‌هاى پس از کاشت یا پس از رویش
این علفکشها به سه دسته اصلى زیر تقسیم میشوند:
علفکشهایى که جهت کنترل پهن برگها مصرف میشوند
علفکشهایى که جهت کنترل باریک برگها مصرف میشوند
علفکشهایى که پس از استقرار گیاه مصرف میشوند
علفکشهاى دسته اول به جهت تنوع، مخلوط شدن با یکدیگر و وجود موادى که بعد از آنها استفاده میشود فراوان مى‌باشند. به این دلیل شرح کامل این گروه از علفکشها به آسانى نیسر نیست. مهمترین علفکشهاى این دسته عبارتند از پیرازون، کلوپى رالید، دس مدیفام، اندوتال، اتوفومسات، لناسیل، متامیترون و فن‌مدیفام.
در غالب کشورهاى مصرف کننده، آنها را به صورت مخلوط با فن مدیفام استفاده مى‌کنند. به جهت آنکه علف‌کش‌هاى چغندرقند بندرت قادرند تمامى علفهاى هرز را از بین ببرند و یا باقیمانده آنها قدرت فعالیت زیادى ندارد. استفاده از مخلوط آنها و همچنین علف‌کشهاى پس از رویش را تحت تاثیر قرار مى‌دهد. بعنوان مثال، مصرف فن مدیفام در دما و شدت نور زیاد، به چغندرقند صدمه وارد مى‌کند (بتلن فالوى،‌ و نوریس 1977)، (پرستون و بیسکو 1982)در سال 1986 ، نئورورر در اتریش استفاده از دیسک‌هاى برگى را جهت تعیین مقدار موم برگ‌ها ابداع کرد. در این روش میزان گسترش ورقه مومى، راهنمائى جهت پیش بینى حساسیت محصول به علف‌کش مى‌باشد.
جهت کاهش خسارت برخى از سموم مخلوط شونده مانند فن مدیفام اتوفومسات، سازندگان سم، مواد مخلوط دیگرى را فرموله نموداند (مارشال و همکارام1987)، این مواد حاوى مقادیر کمتر چسبنده‌ها و فرآورده‌هاى فرموله شده در مقایسه با سموم مخلوط شونده بوده و عموماً براى محصول خطر کمترى دارند.
مواد افزونى با افزایش میزان چسبندگى برخى علف‌کشها روى سطح گیاه، باعث افزایش کارآیى آنها مى‌شوند. استفاده از این مواد خصوصاً در شرایط خشک آب و هوایى که هم علف هرز و هم محصول تمایل به مومى کردن برگ‌ها دارند، سودمند است. به عنوان مثال، متامیترون عمدتاً در خاک فعال است، ولى از طریق تماسى نیز موثر مى‌باشند، به این جهت در اغلب کشورهاى توصیه
مى‌شود تا در زمان مصرف متامیترون بعد از رویش محصول حتماً از روغن افزودنى استفاده شود. مهمترین مواد افزودنى که به صورت محلول پاشى در زراعت چغندرقند استفاده مى‌شود. بر اساس روغنهاى معدنى ساخته شده اند، لیکن در بعضى کشورها از روغنهاى نباتى، تالوآمین‌ها و خیس کننده‌ها همراه با علف‌کش‌هاى کنترل کننده پهن برگ‌ها استفاده مى‌شود.
افزودنى پاشیدنى خصوصاً براى بعضى از گراس کش‌هاى جدیدتر مهم هستند. روغن‌هاى معدنى معمولاً همراه با آوکسى دیم، سیکلوسى دیم، کلوئى زالوفوپ و ستوکسى دیم، و همراه با فلوآزاى فوپ، معمولاً روغنهاى معدنى و خیس کننده‌هاى غیریونى توصیه مى‌شود، اکثر گراس کش‌هاى مورد مصرف در مرحله بعد از رویش را بایستى تقریباً در اواخر دوره رشد محصول استفاده نمود، چرا که علف هرز به رشدکامل رسیده و به علت اندازه بزرگش، هدف خوبى براى علف‌کش خواهد بود. گراس کش‌هایى مانند ستوکسى دیم و‌هالوگزى فوپ جهت کنترل کامل گرامینه‌هاى دائمى مانند آگروپیرون، باید به خوبى در اندام‌هاى هوایى و ریزوم آنها جابجا شده و حرکت نمایند (دکر و‌هارکر 1985). مهمترین علف‌کش مورد مصرف در زمان استقرار کامل گیاه تریفلورالین که توسط کولتیواتور هرس و یا کولتیواتور چرخشى با خاک میان ردیف‌ها مخلوط مى‌شود. این علف‌کش نسبتاً ارزان است و مانع سبز شدن علفهاى هرزى مانند سلمک در نواحى شمال اروپا و تاج خروس وحشى، سوروف و انواع ستاریا در ایالات متحده مى‌شود. گاهى اوقات از اى پى تى سى خصوصاً هنگامى ‌که مزاحمت‌هاى علفهاى هرز باریک برگ در مراحل آخر رشد محصول مى‌رود استفاده مى‌گردد.
تریلفلورالین به عنوان علف‌کش قبل از کاشت با بستر کاشت آماده مخلوط مى‌شود. اکثر زراعین از علف‌کش‌هایى با مقدار معمول طى دو نوبت براى مبارزه با علفهاى هرز پهن برگ استفاده مى‌کنند. ابتدا یک علف‌کش قبل از رویش و بدنبال آن مصرف علف‌کش بعد از رویش، در روس استفاده از سموم علف‌کش با مقدار پائین، معمولاً سه نوبت سمپاشى صورت مى‌گیرد، ابتدا مصرف علف‌کش قبل از رویش و در مراحل دوم و سوم مصرف علف‌کش بعد از رویش یا اینکه در هر سه نوبت از علف‌کش‌هاى بعد از رویش استفاده مى‌شود.

دیدگاه ها


اگر تصویر خوانا نیست اینجا کلیک کنید

همزمان با تأیید انتشار دیدگاه من، به من اطلاع داده شود.
* دیدگاه هایی كه حاوي توهين است، منتشر نمی شود.
* لطفا از نوشتن دیدگاه های خود به صورت حروف لاتين (فينگليش) خودداري نماييد.