نیتروژن محدود کننده ترین عامل رشد گیاه در اکثر سیستم های کشت می باشد. در کشت های بدون خاک سبزیجات، نیترات بعنوان یک منبع نیتروژنی مناسب توصیه می شود، اما مشکلاتی در این مورد پیش می آید که باید رفع گردد. بعنوان مثال کودهای نیتراتی پرهزینه بوده، و هنگام استفاده از کودهای نیتراتی pH محلول افزایش می یابد که تنظیم آن مستلزم صرف هزینه و وقت می باشد همچنین مقدار زیاد آن در گیاهان تجمع می یابد که برای سلامتی انسان مضر می باشد. از طرفی هنگامی که گیاهان با محلولهای غذایی که فقط نیتروژن آمونیومی دارند پرورش می یابند pH محلول غذایی کاهش می یابد و نیتروژن آمونیومی در بافتهای گیاه تجمع یافته و منجر به رشد ضعیف گیاه می گردد. ولی اگر گیاهان نیتروژن آمونیومی با غلظت های پایین دریافت کنند یا در محلول های که دارای pH بالا هستند مورد استفاده قرار گیرند همانند حالتی که از نیتروژن نیتراتی استفاده می شود باعث رشد مناسب گیاهان می گردد. آسیب ناشی از نیتروژن آمونیومی بستگی به گونه گیاه و حضور نیتروژن نیتراتی دارد که اثر سمی نیتروژن آمونیومی را کاهش می دهد. علاوه بر این با افزایش نیتروژن آمونیومی در محلول غذایی حاوی منبع نیتروژن نیتراته، در رشد گیاه تسریع حاصل می شود (16).
آمونیوم یک یون غذایی به ظاهر غیر ضروری می باشد و در صورتیکه بعنوان منبع منحصر به فرد نیتروژن بکار رود علایم مسمومیت در برخی از گیاهان بوجود می آورد (9). آمونیوم در بستر رشد ریشه، نه تنها بر روی رشد و ترکیب شیمیایی گیاه بلکه بر خصوصیات بستر نیز تاثیرگذار است. اثر NH4+ روی میزان رشد، هم توسط میزان جذب NH4+، و هم توسط اثرات ناشی از جذب آن بر روی pH بستر کاشت تعیین می شود (13). نوع منبع نیتروژنی بطور معنی داری بر روی ترکیب شیمیایی بافت گیاهی اثر می گذارد. تغییر در نسبت NH4+ به NO3- یک ابزار نسبی برای جذب آنیونها و کاتیونها محسوب می شود. در گوجه فرنگی NH4+ منجر به کاهش کلسیم میوه ها و به ویژه بافتهای انتهایی می شود و منجر به افزایش عارضه پوسیدگی گلگاه می گردد (20). نوع نیتروژن (نیتراتی یا آمونیومی) محلول غذایی بر روی کیفیت میوه ها در گوجه فرنگی تاثیر می گذارد. افزایش نیتروژن آمونیومی محلول غذایی، مقدار ویتامین ث، اسیدیته قابل تیتراسیون و مواد جامد قابل حل میوه را کاهش می دهد (3).
نسبت بین نیتروژن نیتراتی و آمونیومی در محلول غذایی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. رشد بوته های فلفل در غلظتهای یونی مختلف و نسبتهای مختلف نیتروژن آمونیومی به نیتروژن نیتراتی (N-NH4+/N-NO3-)(30 : 70، 85 : 15 و 100 : 0) تفاوت نشان می دهد بطوریکه ارتفاع گیاه و تعداد برگها، با کاهش غلظت یونها کا هش می یابد و همچنین با کاهش غلظت یونها و افزایش نسبت نیتروژن آمونیومی به نیتروژن نیتراتی شاخص سطح برگ کاهش یافت (17). با افزایش غلظت نیتروژن محلول جذب N نیز در گــــیاه فلفل بالا رفت و کـاهش غلظت نیتروژن نیتراتی به نیتروژن آمونیومی باعث افــزایش جــذب نیــتروژن و کـــاهش جذب Ca گردید (8).
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی بسترهای خاکی و بدون خاک، بعنوان بسترهای کشت مورد استفاده در باغبانی متفاوت است که روی رشد گیاه نیز تاثیرگذار هستند. بعنوان مثال آب و شن فاقد ظرفیت تبادل کاتیونی هستند یا ظرفیت تبادل کاتیونی کمی دارند در مقابل پیت بعنوان یک مخلوط بدون خاک و خاک از ظرفیت تبادل کاتیونی بالایی برخوردارند (19و27). بنابراین این ظرفیت تبادل کاتیونی بالا روی پاسخ گیاه به اشکال مختلف نیتروژن تاثیرگذار است (19). خصوصیات مواد مختلف مورد استفاده در بسترهای رشد اثرات مستقیم و غیر مستقیمی روی رشد گیاه و میزان ویتامین ث دارد انتخاب یک ماده خاص بعنوان بستر رشد، به قابلیت در دسترس بودن، هزینه و تجربه استفاده از آن بستگی دارد (26).
امروزه در آبکشت از مواد آلی و معدنی مختلفی بعنوان بستر کاشت استـــفاده می گردد. هر یک از این مواد دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند. بطور کلی، موادی که بعنوان بستر کاشت و محافظ ریشه گیاه در آبکشت استفاده می شوند باید از ظرفیت نگهداری آب و مواد غذایی بالا، تهویه کافی، زهکشی مناسب، ظرفیت تبادل کاتیونی بالا برخوردار بوده و همچنین نباید هیچگونه تاثیر سوء و مضری برای گیاه داشته باشند. کاشت گیاه گوجه فرنگی در بسترهای آلی]کمپوست و مخلوط ورمی کمپوست – خاک (50 : 50)[ و معدنی (شن و پرلیت) نشان می دهد که میوه ها در بستر های آلی بطور معنی داری، دارای کلسیم و ویتامین ث بیشتر و آهن کمتری نسبت به بسترهای معدنی بودند (22). در میزان ویتامین ث و عناصر معدنی (Ca،N ،P ، K و Mg) میوه گوجه فرنگی کشت شده در دو بستر خاک و پشم سنگ نیز تفاوتهایی مشاهده می شود (25). خاکستر سنگهای آتشفشانی بعلت دارا بودن خصوصیات فیزیکی مطلوب بعنوان یک بستر کاشت مناسب در کشت گوجه فرنگی گلخانه ای مورد استفاده قرار گرفته که منجر به افزایش عملکرد و زودرس کردن محصول شده است (14).
هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی اثر نوع نیتروژن (نیترات به تنهایی و نیترات به اضافه غلظتهای پائین آمونیوم) و بستر کاشت در سیستم آبکشت بر روی صفات کمی و کیفی گوجه فرنگی گلخانه ای رقم "حمراء" بوده است.
مواد و روشها
1- اجرای طرح
این تحقیق طی دو سال (1380 و 1381) در دو آزمایش جداگانه در گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج انجام گرفت. آزمایش اول از تاریخ 17/6/80 شروع و در تاریخ 17/12/80 به پایان رسید و آزمایش دوم در تاریخ 10/12/80 شروع و در تاریخ 21/5/81 به اتمام رسید. آزمایشهای این تحقیق بصورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی اجرا گردید. تیمارها عبارت بودند از: 5 نوع محلول غذایی (جدول 1) و 6 نوع بستر کاشت (محیط کشت) مختلف] پرلیت (M1)، پرلیت + خاک زراعی به نسبت مســـاوی (M2)، کمپوست + پرلیت به نسبت مساوی (M3)، خاک زراعی + کمپوست به نسبت مساوی (M4)، خاک زراعی + کمپوست + پرلیت به نسبت مساوی (M5) و خاک زراعی (M6). هر واحد آزمایشی شامل 2 بوته و هر بوته در داخل یک گلدان قرار داشت. در مجموع هر آزمایش دارای سه تکرار بود و در کل از 180 بوتة گوجه فرنگی (180= 2365) استفاده گردید. قابل ذکر است پرلیت مورد استفاده در این آزمایش در دو اندازة مختلف(3-5/2 و کمتر از 1 میلی متر) به نسبت 2: 3 مخلوط شد. خـاک زراعی )05/7pH=) مورد استفاده نیز، خاک کاملاٌٌٌ ضدعفونی شده بود که از بخش پاتولوژی غلات «موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج» تهیه گردید. کمپوست بکار رفته نیز از ضایعات چای (21/6pH=) بود که از موسسه خاک و آب شهرستان کرج تهیه شده بود.
2- تهیه محلولهای غذایی
محلولهای پایه برای عناصر پر مصرف، کم مصرف و آهن مطابق با جدول 1 تهیه گردید. هر سه محلول پایه ، 1000 برابر غلیظ تر از محلول نهایی مورد استفاده برای گیاه تهیه شدند و در گلخانه برای مصرف گیاه در بشکه های 150 لیتری، 1000 مرتبه رقیق شدند. تفاوت عمده محلولهای بکار رفته در نوع نیتروژن منبع تغذیه ای و نسبت بین نیتروژن نیتراتی با نیتروژن آمونیومی بود بطوریکه در محلول S1 (شاهد) مقدار نیتروژن نیتراتی (12 میلی اکی والان در لیتر) و نیتروژن آمونیومی (2 میلی اکی والان در لیتر) بوده (11) که نسبت به چهار محلول دیگر در حد ماکزیمم بود. در محلـول S2 مقـدار آمونیــوم صفـر بـوده و نسـبـت -NH4+/NH4++NO3 در این محلول برابر با صفر بود و در محلول S3، S4 و S5 مقدار نیتروژن نیتراتی مساوی 8/6 میلی اکی والان در لیتر بود. در حالیکه مقدار آمونیوم آنها تغییر یافته و به ترتیب به میزان 1/0، 3/0 و 5/0 میلی اکی والان در نظر گرفته شد (جدول1). لازم به توضیح می باشد مقدار آمونیوم بر مبنای تحقیق دلشاد و همکاران (3) تنظیم گردید.
پس از تهیة محلولهای غذایی در گلخانه و به حجم رساندن آ نها، pH محلول غذایی در حد مطلوب 2/0 ± 8/5 تنظیم گردید. جهت تنظیم pH از نیتریک اسید 1 نرمال استفاده شد (6).
برای پیاده کردن طرح ابتدا بسترهای مختلف کشت بطور جداگانه و کاملاً یکنواخت مخلوط شدند سپس به تعداد 30 گلدان از هر یک از بسترها پر گردیده و با فاصله ردیف 80 سانتی متر و فاصله بین بوته 50 سانتی متر بطور تصادفی چیده شدند. بذور هیبرید F1 رقم "حمراء" بطور مستقیم در هر گلدان کشت گردید.
3- عملیات داشت
جهت یکنواختی آبیاری و محلول دهی از سیستم آبیاری قطره ای استفاده گردید. رطوبت مورد نیاز بذور از زمان کشت تا سبز شدن، با آبیاری تامین گردیده و پس از سبز شدن بذور که یک هفته به طول انجامید، محلول دهی بمدت 10 روز با محلول نصف غلظت و پس از آن با محلول کامل انجام می گرفت. برای اطمینان از جوانه زنی بذور، در هر گلدان 3 بذر کشت شده بود که پس از سبز شدن، فقط یک بوته در هر گلدان نگهداری گردید. محلول غذایی مورد نیاز هر بوته روزانه صبح و عصر با استفاده از پمپهای الکتریکی و بصورت قطره ای در اختیار گیاه قرار داده می شد. برای جلوگیری از تجمع نمک در طول دوره رشد، در زمستان هر دو هفته یکبار و در تابستان هر هفته یکبار با حدود یک لیتر آب که pH آن روی 6 تنظیم می شد بستر ها شستشو می شدند (10).
پس از اینکه بوته ها به اندازه کافی رشد کردند، با نخ کنفی به قــرقــره هایی که روی قیمهای سیمی بالای هر ردیف، تعبیه شده بودند، بسته شدند. در طول رشد نیز هرس و تربیت بوته به صورت تک ساقه با حذف جوانه های جانبی صورت گرفت.
دمای گلخانه با استفاده از سیستم شوفاژ در ماههای زمستان و استفاده از رنگ و حصیر و دو دستگاه کولر آبی در ماههای گرم بهار و تابستان در حد مناسب حفظ شد. میانگین دمای شبـانه آزمایـش اول2 ± 15 و میانگین روزانه آن 2 ± 25 درجه سانتی گراد بود. در آزمایش دوم میانگین شبانه 2± 17 و روزانه 2 ± 30 درجه سانتی گراد بود. رطوبت گلخانه با استفاده از آبیاری کف گلخانه و باز کردن دریچه های جانبی و سقف گلخانه تا حد امکان تنظیم شد. رطوبت نسبی گلخانه بین 65 تا 80 درصد نوسان داشت. پس از گلدهی برای حصول اطمینان از گرده افشانی هر روز چند نوبت سیمهای قیم بالای بــوته هــا، لـــرزانده می شدند.
4- اندازه گیری صفات کمی و کیفی
- عملکرد: برای ارزیابی مقدار عملکرد، میوه های برداشت شده در طول هر دوره، توزین گردیده و میزان کل عملکرد هر بوته و در نهایت هر تیمار تعیین گردید (4).
- برای تعیین درصد ماده خشک میوه، از هر تیمار به تعداد 5 میوه بطور تصادفی انتخاب گردیده و از آنها 3 نمونه 100 گرمی تهیه نموده و در اون با دمای 75 درجه سانتی گراد تا رسیدن به وزن ثابت خشک شدند و با محاسبه اختلاف وزن تر و خشک، وزن خشک میوه بر حسب درصد محاسبه گردید (1).
- برای اندازه گیری ویتامین ث از هر تیمار به تعداد 5 میوه رسیده بطور تصادفی انتخاب گردیده و پس از شستشو و بریدن، توسط دستگاه مخلوط کن بصورت نمونه یکنواخت درآمدند. از این مخلوط دو نمونه 30 گرمی انتخاب شد. مراحل اندازه گیری، با استفاده از روش استاندارد «معرف اندیفنل» انجام شد (2).
- برای تعیین اسیدیته قابل تیتراسیون میوه از عصاره صاف شده میوه طبق روش استاندارد A.O.A.C 50 سی سی برداشته و با 50 سی سی آب رقیق شد و چند قطره فنل فتالئین به آن اضافه گردید سپس با سود 1/0 نرمال عمل تیتراسیون را روی همزن مغناطیسی تا رسیدن به 2/0± 8 = pH انجام گرفت و اسیدیته قابل تیتراسیون بر حسب درصد سیتریک اسید (اسید غالب در گوجه فرنگی) را محاسبه نمودیم (5).
- برای اندازه گیری مواد جامد قابل حل میوه از رفرکتومتر دستی (مدل ATAGOBrix0-62%) استفاده گردید. چند قطره از عصاره میوه روی رفراکتومتر قرار گرفته و میزان مواد جامد قابل حل آن قرائت گردید (4).
- برای اندازه گیری سفتی میوه بطور تصادفی 5 میوه از هر تیمار در مرحله قرمز شدن انتخاب شدند و با استفاده از دستگاه نفوذ سنج یا پنترومتر با بلانچر دارای سطح مقطع 8/0 سانتی متر مربع، استحکام میوه اندازه گیری شد. میانگین اعداد بدست آمده بر حسب کیلوگرم بر سانتی متر مربع بعنوان میزان استحکام میوه رسیده ثبت گردید (4).
- اندازه گیری نیتروژن نیتراتی میوه با روش رنگ سنجی فنیل دی سولفونیک اسید و با استفاده از دستگاه اسپکتوفتومتر با طول موج 408 نانومتر انجام گردید (18).
دادههای جمعآوری شده در طول اجرای این پژوهش با استفاده از نرمافزارهای Mstat-c و SAS تجزیه آماری گردیدند.
نتایج و بحث
1- عملکرد میوه
مطابق با نتایج تجزیه واریانس مرکب دادهها، تیمار محلول غذایی بر روی عملکرد میوه در سطح 5% معنیدار میباشد در حالیکه بسترهای کاشت و اثر متقابل SM، تفاوت معنیداری از خود نشان ندادند. مقایسه میانگین بین محلولهای مورد آزمایش نشان میدهد که محلول S1 (محلول کامل کوئیک (11)) با غلظت کل عناصر به میزان 34 میلی اکی والان در لیتر و مقدار آمونیوم 2 میلی اکی والان در لیتر بالاترین محصول را داشته در حالیکه محلول S5 (با غلظت 5/0 میلی اکی والان در لیتر نیتروژن آمونیومی) و غلظت کل 20 میلی اکی والان در لیتر، پایینترین مقدار عملکرد را نشان دادند (جدول2). در پژوهش حاضر چنین به نظر میرسد تاثیر دو عامل غلظت کل عناصر و مقدار نسبت آمونیوم محلول غذایی بر روی محصول دارای اهمیت بیشتری است. آرناس و همکاران (2002) گزارش نمودند که عملکرد میوه گوجه فرنگی بطور کلی تحت تاثیر بستر کاشت قرار نگرفت (7). از طرفی طبق گزارش ای کدا و همکاران (2001)، بسترهای معدنی نسبت به بسترهای آلی عملکرد میوه در گوجه فرنگی را کاهش داد (16). بنابراین احتمالا علت اصلی تغییرات در عملکرد را می توان به مقدار غلظت و نسبت کل عناصر و همچنین مقدار نیتروژن و نوع منبع نیتروژنی در محلولهای غذایی مربوط دانست. به این صورت که از محلول S2 تا S5 با افزایش نیتروژن آمونیومی و ثابت نگهداشتن غلظت کل عناصر در چهار محلول عملکرد کاهش نشان داد یا بعبارت دیگر از محلول S2 تا S5 یک همبستگی منفی بین افزایش آمونیوم و مقدار محصول وجود داشت. دلشاد و همکاران (1378) نیز گزارش نمودند که با افزایش میزان نیتروژن آمونیومی در محلولهای غذایی میزان عملکرد، میوه کاهش یافت (3).
2- مقدار ویتامین ث
اثر محلول غذایی، بستر کاشت و اثر متقابل آنها بر مقدار ویتامین ث در سطح 1% معنیدار بود. بالاترین میزان ویتامین ث مربوط به محلول S3 (دارای 1/0 میلی اکی والان نیتروژن آمونیومی) و پایینترین آن مربوط به محلولهای S4 و S5 (با مقدار نیتروژن آمونیومی 3/0 و 5/0 میلی اکی والان در لیتر و غلظت کل عناصر 8/20 میلی اکی والان در لیتر) بود و در بین بسترها نیز، بستر M6 (خاک) بالاترین مقدار و بستر M3 (کمپوست + پرلیت) پایین ترین مقدار ویتامین ث را دارا بود (جدول2). همچنین اثر متقابل تیمارهای S3M5 و S3M6 دارای حداکثر مقدار ویتامیـن ث و تیـمار S4M3 حداقل میزان ویتامیــن ث را دارا بودند. تفاوتهای معنیدار بین محلولها را میتوان چنین توجیه کرد که با ثابت بودن غلظت کل عناصر در محلول غذایی وافزایش مقدار آمونیوم میزان ویتامین ث گوجه فرنگی رقم حمراء کاهش نشان میدهد که این نتیجه با نتایج دلشاد و همکاران (1378) مطابقت داشت. در حالیکه بالاترین میزان ویتامین ث در این تحقیق مربوط به محلول S3 است که به میزان 1/0 میلیاکیوالان در لیتر، آمونیوم دارد، محلول S2 که فاقد آمونیم است از نظر ویتامین ث بعد از محلول S3 قرار دارد بنابراین میتوان گفت شاید نیاز گوجهفرنگی به آمونیوم در حد خیلی کم باشد ولی اگر میزان آمونیوم بیشتر باشد باعث کاهش ویتامین ث خواهد شد. در مورد بسترهای کاشت، کمترین ویتامین ث مربوط به بسترهایی بود که در ترکیب آنها پرلیت استفاده شد. علت اصلی این کاهش شاید به دلیل پایین بودن ظرفیت تبادل کاتیونی پرلیت نسبت به بسترهای آلی (بسترهایی که حاوی خاک بودند) باشد. پرمیوزیک و همکاران (1998) نیز گزارش نمودند که در بسترهای آلی میزان ویتامین ث در گوجه فرنگی بیشتر از بسترهای معدنی بود (22) همچنین تاثیر دو بستر خاک و پشم سنگ بر روی صفات کیفی گوجه فرنگی گلخانه ای در تحقیقات سیمت چیو و همکاران (1983)،نشان داد که میزان ویتامین ث در این دو بستر اختلاف معنی داری داشتند (25).
3- مقدار نیترات و اسیدیته قابل تیتراسیون میوه
با توجه به نتایج جدول تجزیه واریانس مرکب، تیمار محلول غذایی بر روی این صفت معنیدار نبوده در حالیکه تیمار بسترهای کاشت در سطح 1% معنیدار بود. اثر متقابل محلول غذایی و بستر کاشت نیز معنیدار نبود. بستر M6 بالاترین میزان نیترات میوه و بستر M5 پایینترین میزان آن را به خود اختصاص دادند و بین 4 بستر دیگر هیچ تفاوت معنیداری مشاهده نگردید (جدول2). در محلول S2 نیتروژن آمونیومی وجود نداشت لذا جذب نیتروژن نیتراتی در گیاه بالا رفته و مقدار آن در میوه در بین محلولها، در بالاترین حد قرار گرفت ولی در محلول S1 با وجود اینکه مقدار نیترات آن دو برابر محلول S3 بود ولی به دلیل وجود نیتروژن آمونیومی، میزان نیترات آن در میوه در حد پایین قرار داشت. دلشاد و همکاران (1378)، گزارش نمودند که افزایش غلظت نیتروژن آمونیومی در محلول باعث کاهش نیترات میوه در گوجه فرنگی شد (3). همچنین ربکا و همکاران (2001)، به این نتیجه رسیدند که میزان جذب نیترات توسط گیاه توت فرنگی با افزایش غلظت آن در محلول افزایش مییابد (23).
- اثر محلولهای غذایی، بسترهای کاشت و اثر متقابل آنها، بر روی اسیدیته میوه در سطح 1% معنِیدار بود. در بین محلولها، محلول S2 از میزان اسیدیته میوه بالاتری نسبت به سایر محلولها برخوردار بود و محلول S4 پایینترین مقدار اسیدیته را دار بود. در بین بسترهای کاشت نیز بستر M6 (خاک) بالاترین و بستر M2 (پرلیت + خاک) پایینترین میزان اسیدیته میوه را دارا بودند (جدول2). در بین اثر متقابل، تیمارهای S3M5 و S2M6 از میزان اسیدیته میوه بالایی برخوردار بودند در حالیکه تیمارهای S4M2 و S4M3 کمترین میزان اسیدیته میوه را داشتند بعبارت دیگر با افزایش نیتروژن آمونیومی محلول میزان اسیدیته میوه کاهش پیدا کرده به همین دلیل محلول غذایی دوم که فقط حاوی نیتروژن نیتراتی است بالاترین میزان اسیدیته میوه را دارد احتمالا وجود پرلیت بعنوان یک ماده معدنی در ترکیب بسترهای کشت آلی، سبب پایین آوردن ظرفیت تبادل کاتیونی عناصر گردیده و این به نوبه خود بر روی اسیدیته میوه نیز تأثیر میگذارد به نحوی که بسترهای آلی حاوی پرلیت دارای اسیدیته کمتر نسبت به بسترهای خاک و خاک + کمپوست میباشند.
4- مواد جامد قابل حل و استحکام میوه
اثر تیمارهای محلول غذایی، بستر کاشت و اثر متقابل آنها در سطح 1% بر روی میزان مواد جامد قابل حل معنیدار بود. محلول S1 دارای بالاترین مقدار مواد جامد قابل حل بود در حالیکه محلولهای غذایی S4 و S5 پایینترین مقدار مواد جامد قابل حل را دارا بودند. در بین بسترها نیز، بستر M2 (خاک + پرلیت) و M5 (خاک + پرلیت + کمپوست) بیشترین اثر بر مواد جامد قابل حل میوه را داشت. و سایر بسترها اثر معنیداری را نشان ندادند (جدول2). برای اثر متقابل محلول و بستر، تیمار S1M5 دارای بالاترین مقدار مواد جامد قابل حل و تیمار S3M3 کمترین مقدار را دارا بود. علت اصلی اختلاف بین محلولها در میزان مواد جامد قابل حل را شاید بتوان به غلظت عناصر ماکرو در محلول غذایی و میزان نیتروژن آمونیومی مربوط دانست، لذا محلول S1 که دارای بیشترین غلظت میباشد، بالاتریـن میــزان مواد جامد قابل حل را داراست و محلول S2 که فاقد آمونیوم میباشد نیز نسبت به سه محلول دیگر از مواد جامد قابل حل بیشتری برخوردار است. طبق گزارش دلشاد و همکاران (1378) غلظتهای بالای آمونیوم محلول، میزان مواد جامد قابل حل میوه را کاهش داد (3). همچنین لین و همکاران (1999) نیز گزارش نمودند که افزایش غلظت عناصر ماکرو منجر به افزایش مواد جامد قابل حل میوه گـوجه فرنگی شد (21).
- در بین تیمارهای اعمال شده، فقط بستر کاشت در سطح 5% بر روی استحکام میوه معنیدار میباشد و محلول غذایی و اثر متقابل SM معنیدار نمیباشند. در بین بسترهای مورد آزمایش، بستر M5 (خاک + پرلیت + کمپوست) و M6 (خاک) بیشترین استحکام میوه و بستر M4 (خاک + کمپوست)، کمترین استحکام را دارا بودند (جدول2) و بیشترین استحکام میوه مربوط به بسترهای آلی میباشد.
5- وزن خشک میوه
در بین تیمارهای مورد آزمایش، محلول غذایی بر روی وزن خشک میوه اثر معنیداری را نشان نداد در حالیکه بستر کاشت و اثر متقابل محلول و بستر در سطح 1% معنیدار بودند. بستر M2 (خاک + پرلیت) و M3 (کمپوست + پرلیت) بالاترین وزن خشک میوه و بستر M1 (پرلیت) پایینترین مقدار را به خود اختصاص دادند (جدول2). مقایسه میانگین اثر متقابل محلول و بستر کاشت نشان داد که تیمار S5M3 بالاترین مقدار وزن خشــک میوه را دارا می باشد در حالیکه تیمار S3M5 وزن خشک میوه کمتری نسبت به سایر تیمارها داشت.
در نهایت با توجه به نتایج حاصل می توان محلول غذایی S3 را بعنوان مناسبترین محلول غذایی از نظر صرفه اقتصادی، کیفیت بهتر میوه و مقدار ویتامین ث توصیه کرد همچنین بسترهای آلی را می توان بعنوان بستر مناسب و موثر بر روی صفات کیفی گوجه فرنگی معرفی نمود
جدول1- فرمول محلولهای غذایی
آمونیوم یک یون غذایی به ظاهر غیر ضروری می باشد و در صورتیکه بعنوان منبع منحصر به فرد نیتروژن بکار رود علایم مسمومیت در برخی از گیاهان بوجود می آورد (9). آمونیوم در بستر رشد ریشه، نه تنها بر روی رشد و ترکیب شیمیایی گیاه بلکه بر خصوصیات بستر نیز تاثیرگذار است. اثر NH4+ روی میزان رشد، هم توسط میزان جذب NH4+، و هم توسط اثرات ناشی از جذب آن بر روی pH بستر کاشت تعیین می شود (13). نوع منبع نیتروژنی بطور معنی داری بر روی ترکیب شیمیایی بافت گیاهی اثر می گذارد. تغییر در نسبت NH4+ به NO3- یک ابزار نسبی برای جذب آنیونها و کاتیونها محسوب می شود. در گوجه فرنگی NH4+ منجر به کاهش کلسیم میوه ها و به ویژه بافتهای انتهایی می شود و منجر به افزایش عارضه پوسیدگی گلگاه می گردد (20). نوع نیتروژن (نیتراتی یا آمونیومی) محلول غذایی بر روی کیفیت میوه ها در گوجه فرنگی تاثیر می گذارد. افزایش نیتروژن آمونیومی محلول غذایی، مقدار ویتامین ث، اسیدیته قابل تیتراسیون و مواد جامد قابل حل میوه را کاهش می دهد (3).
نسبت بین نیتروژن نیتراتی و آمونیومی در محلول غذایی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. رشد بوته های فلفل در غلظتهای یونی مختلف و نسبتهای مختلف نیتروژن آمونیومی به نیتروژن نیتراتی (N-NH4+/N-NO3-)(30 : 70، 85 : 15 و 100 : 0) تفاوت نشان می دهد بطوریکه ارتفاع گیاه و تعداد برگها، با کاهش غلظت یونها کا هش می یابد و همچنین با کاهش غلظت یونها و افزایش نسبت نیتروژن آمونیومی به نیتروژن نیتراتی شاخص سطح برگ کاهش یافت (17). با افزایش غلظت نیتروژن محلول جذب N نیز در گــــیاه فلفل بالا رفت و کـاهش غلظت نیتروژن نیتراتی به نیتروژن آمونیومی باعث افــزایش جــذب نیــتروژن و کـــاهش جذب Ca گردید (8).
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی بسترهای خاکی و بدون خاک، بعنوان بسترهای کشت مورد استفاده در باغبانی متفاوت است که روی رشد گیاه نیز تاثیرگذار هستند. بعنوان مثال آب و شن فاقد ظرفیت تبادل کاتیونی هستند یا ظرفیت تبادل کاتیونی کمی دارند در مقابل پیت بعنوان یک مخلوط بدون خاک و خاک از ظرفیت تبادل کاتیونی بالایی برخوردارند (19و27). بنابراین این ظرفیت تبادل کاتیونی بالا روی پاسخ گیاه به اشکال مختلف نیتروژن تاثیرگذار است (19). خصوصیات مواد مختلف مورد استفاده در بسترهای رشد اثرات مستقیم و غیر مستقیمی روی رشد گیاه و میزان ویتامین ث دارد انتخاب یک ماده خاص بعنوان بستر رشد، به قابلیت در دسترس بودن، هزینه و تجربه استفاده از آن بستگی دارد (26).
امروزه در آبکشت از مواد آلی و معدنی مختلفی بعنوان بستر کاشت استـــفاده می گردد. هر یک از این مواد دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند. بطور کلی، موادی که بعنوان بستر کاشت و محافظ ریشه گیاه در آبکشت استفاده می شوند باید از ظرفیت نگهداری آب و مواد غذایی بالا، تهویه کافی، زهکشی مناسب، ظرفیت تبادل کاتیونی بالا برخوردار بوده و همچنین نباید هیچگونه تاثیر سوء و مضری برای گیاه داشته باشند. کاشت گیاه گوجه فرنگی در بسترهای آلی]کمپوست و مخلوط ورمی کمپوست – خاک (50 : 50)[ و معدنی (شن و پرلیت) نشان می دهد که میوه ها در بستر های آلی بطور معنی داری، دارای کلسیم و ویتامین ث بیشتر و آهن کمتری نسبت به بسترهای معدنی بودند (22). در میزان ویتامین ث و عناصر معدنی (Ca،N ،P ، K و Mg) میوه گوجه فرنگی کشت شده در دو بستر خاک و پشم سنگ نیز تفاوتهایی مشاهده می شود (25). خاکستر سنگهای آتشفشانی بعلت دارا بودن خصوصیات فیزیکی مطلوب بعنوان یک بستر کاشت مناسب در کشت گوجه فرنگی گلخانه ای مورد استفاده قرار گرفته که منجر به افزایش عملکرد و زودرس کردن محصول شده است (14).
هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی اثر نوع نیتروژن (نیترات به تنهایی و نیترات به اضافه غلظتهای پائین آمونیوم) و بستر کاشت در سیستم آبکشت بر روی صفات کمی و کیفی گوجه فرنگی گلخانه ای رقم "حمراء" بوده است.
مواد و روشها
1- اجرای طرح
این تحقیق طی دو سال (1380 و 1381) در دو آزمایش جداگانه در گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج انجام گرفت. آزمایش اول از تاریخ 17/6/80 شروع و در تاریخ 17/12/80 به پایان رسید و آزمایش دوم در تاریخ 10/12/80 شروع و در تاریخ 21/5/81 به اتمام رسید. آزمایشهای این تحقیق بصورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی اجرا گردید. تیمارها عبارت بودند از: 5 نوع محلول غذایی (جدول 1) و 6 نوع بستر کاشت (محیط کشت) مختلف] پرلیت (M1)، پرلیت + خاک زراعی به نسبت مســـاوی (M2)، کمپوست + پرلیت به نسبت مساوی (M3)، خاک زراعی + کمپوست به نسبت مساوی (M4)، خاک زراعی + کمپوست + پرلیت به نسبت مساوی (M5) و خاک زراعی (M6). هر واحد آزمایشی شامل 2 بوته و هر بوته در داخل یک گلدان قرار داشت. در مجموع هر آزمایش دارای سه تکرار بود و در کل از 180 بوتة گوجه فرنگی (180= 2365) استفاده گردید. قابل ذکر است پرلیت مورد استفاده در این آزمایش در دو اندازة مختلف(3-5/2 و کمتر از 1 میلی متر) به نسبت 2: 3 مخلوط شد. خـاک زراعی )05/7pH=) مورد استفاده نیز، خاک کاملاٌٌٌ ضدعفونی شده بود که از بخش پاتولوژی غلات «موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج» تهیه گردید. کمپوست بکار رفته نیز از ضایعات چای (21/6pH=) بود که از موسسه خاک و آب شهرستان کرج تهیه شده بود.
2- تهیه محلولهای غذایی
محلولهای پایه برای عناصر پر مصرف، کم مصرف و آهن مطابق با جدول 1 تهیه گردید. هر سه محلول پایه ، 1000 برابر غلیظ تر از محلول نهایی مورد استفاده برای گیاه تهیه شدند و در گلخانه برای مصرف گیاه در بشکه های 150 لیتری، 1000 مرتبه رقیق شدند. تفاوت عمده محلولهای بکار رفته در نوع نیتروژن منبع تغذیه ای و نسبت بین نیتروژن نیتراتی با نیتروژن آمونیومی بود بطوریکه در محلول S1 (شاهد) مقدار نیتروژن نیتراتی (12 میلی اکی والان در لیتر) و نیتروژن آمونیومی (2 میلی اکی والان در لیتر) بوده (11) که نسبت به چهار محلول دیگر در حد ماکزیمم بود. در محلـول S2 مقـدار آمونیــوم صفـر بـوده و نسـبـت -NH4+/NH4++NO3 در این محلول برابر با صفر بود و در محلول S3، S4 و S5 مقدار نیتروژن نیتراتی مساوی 8/6 میلی اکی والان در لیتر بود. در حالیکه مقدار آمونیوم آنها تغییر یافته و به ترتیب به میزان 1/0، 3/0 و 5/0 میلی اکی والان در نظر گرفته شد (جدول1). لازم به توضیح می باشد مقدار آمونیوم بر مبنای تحقیق دلشاد و همکاران (3) تنظیم گردید.
پس از تهیة محلولهای غذایی در گلخانه و به حجم رساندن آ نها، pH محلول غذایی در حد مطلوب 2/0 ± 8/5 تنظیم گردید. جهت تنظیم pH از نیتریک اسید 1 نرمال استفاده شد (6).
برای پیاده کردن طرح ابتدا بسترهای مختلف کشت بطور جداگانه و کاملاً یکنواخت مخلوط شدند سپس به تعداد 30 گلدان از هر یک از بسترها پر گردیده و با فاصله ردیف 80 سانتی متر و فاصله بین بوته 50 سانتی متر بطور تصادفی چیده شدند. بذور هیبرید F1 رقم "حمراء" بطور مستقیم در هر گلدان کشت گردید.
3- عملیات داشت
جهت یکنواختی آبیاری و محلول دهی از سیستم آبیاری قطره ای استفاده گردید. رطوبت مورد نیاز بذور از زمان کشت تا سبز شدن، با آبیاری تامین گردیده و پس از سبز شدن بذور که یک هفته به طول انجامید، محلول دهی بمدت 10 روز با محلول نصف غلظت و پس از آن با محلول کامل انجام می گرفت. برای اطمینان از جوانه زنی بذور، در هر گلدان 3 بذر کشت شده بود که پس از سبز شدن، فقط یک بوته در هر گلدان نگهداری گردید. محلول غذایی مورد نیاز هر بوته روزانه صبح و عصر با استفاده از پمپهای الکتریکی و بصورت قطره ای در اختیار گیاه قرار داده می شد. برای جلوگیری از تجمع نمک در طول دوره رشد، در زمستان هر دو هفته یکبار و در تابستان هر هفته یکبار با حدود یک لیتر آب که pH آن روی 6 تنظیم می شد بستر ها شستشو می شدند (10).
پس از اینکه بوته ها به اندازه کافی رشد کردند، با نخ کنفی به قــرقــره هایی که روی قیمهای سیمی بالای هر ردیف، تعبیه شده بودند، بسته شدند. در طول رشد نیز هرس و تربیت بوته به صورت تک ساقه با حذف جوانه های جانبی صورت گرفت.
دمای گلخانه با استفاده از سیستم شوفاژ در ماههای زمستان و استفاده از رنگ و حصیر و دو دستگاه کولر آبی در ماههای گرم بهار و تابستان در حد مناسب حفظ شد. میانگین دمای شبـانه آزمایـش اول2 ± 15 و میانگین روزانه آن 2 ± 25 درجه سانتی گراد بود. در آزمایش دوم میانگین شبانه 2± 17 و روزانه 2 ± 30 درجه سانتی گراد بود. رطوبت گلخانه با استفاده از آبیاری کف گلخانه و باز کردن دریچه های جانبی و سقف گلخانه تا حد امکان تنظیم شد. رطوبت نسبی گلخانه بین 65 تا 80 درصد نوسان داشت. پس از گلدهی برای حصول اطمینان از گرده افشانی هر روز چند نوبت سیمهای قیم بالای بــوته هــا، لـــرزانده می شدند.
4- اندازه گیری صفات کمی و کیفی
- عملکرد: برای ارزیابی مقدار عملکرد، میوه های برداشت شده در طول هر دوره، توزین گردیده و میزان کل عملکرد هر بوته و در نهایت هر تیمار تعیین گردید (4).
- برای تعیین درصد ماده خشک میوه، از هر تیمار به تعداد 5 میوه بطور تصادفی انتخاب گردیده و از آنها 3 نمونه 100 گرمی تهیه نموده و در اون با دمای 75 درجه سانتی گراد تا رسیدن به وزن ثابت خشک شدند و با محاسبه اختلاف وزن تر و خشک، وزن خشک میوه بر حسب درصد محاسبه گردید (1).
- برای اندازه گیری ویتامین ث از هر تیمار به تعداد 5 میوه رسیده بطور تصادفی انتخاب گردیده و پس از شستشو و بریدن، توسط دستگاه مخلوط کن بصورت نمونه یکنواخت درآمدند. از این مخلوط دو نمونه 30 گرمی انتخاب شد. مراحل اندازه گیری، با استفاده از روش استاندارد «معرف اندیفنل» انجام شد (2).
- برای تعیین اسیدیته قابل تیتراسیون میوه از عصاره صاف شده میوه طبق روش استاندارد A.O.A.C 50 سی سی برداشته و با 50 سی سی آب رقیق شد و چند قطره فنل فتالئین به آن اضافه گردید سپس با سود 1/0 نرمال عمل تیتراسیون را روی همزن مغناطیسی تا رسیدن به 2/0± 8 = pH انجام گرفت و اسیدیته قابل تیتراسیون بر حسب درصد سیتریک اسید (اسید غالب در گوجه فرنگی) را محاسبه نمودیم (5).
- برای اندازه گیری مواد جامد قابل حل میوه از رفرکتومتر دستی (مدل ATAGOBrix0-62%) استفاده گردید. چند قطره از عصاره میوه روی رفراکتومتر قرار گرفته و میزان مواد جامد قابل حل آن قرائت گردید (4).
- برای اندازه گیری سفتی میوه بطور تصادفی 5 میوه از هر تیمار در مرحله قرمز شدن انتخاب شدند و با استفاده از دستگاه نفوذ سنج یا پنترومتر با بلانچر دارای سطح مقطع 8/0 سانتی متر مربع، استحکام میوه اندازه گیری شد. میانگین اعداد بدست آمده بر حسب کیلوگرم بر سانتی متر مربع بعنوان میزان استحکام میوه رسیده ثبت گردید (4).
- اندازه گیری نیتروژن نیتراتی میوه با روش رنگ سنجی فنیل دی سولفونیک اسید و با استفاده از دستگاه اسپکتوفتومتر با طول موج 408 نانومتر انجام گردید (18).
دادههای جمعآوری شده در طول اجرای این پژوهش با استفاده از نرمافزارهای Mstat-c و SAS تجزیه آماری گردیدند.
نتایج و بحث
1- عملکرد میوه
مطابق با نتایج تجزیه واریانس مرکب دادهها، تیمار محلول غذایی بر روی عملکرد میوه در سطح 5% معنیدار میباشد در حالیکه بسترهای کاشت و اثر متقابل SM، تفاوت معنیداری از خود نشان ندادند. مقایسه میانگین بین محلولهای مورد آزمایش نشان میدهد که محلول S1 (محلول کامل کوئیک (11)) با غلظت کل عناصر به میزان 34 میلی اکی والان در لیتر و مقدار آمونیوم 2 میلی اکی والان در لیتر بالاترین محصول را داشته در حالیکه محلول S5 (با غلظت 5/0 میلی اکی والان در لیتر نیتروژن آمونیومی) و غلظت کل 20 میلی اکی والان در لیتر، پایینترین مقدار عملکرد را نشان دادند (جدول2). در پژوهش حاضر چنین به نظر میرسد تاثیر دو عامل غلظت کل عناصر و مقدار نسبت آمونیوم محلول غذایی بر روی محصول دارای اهمیت بیشتری است. آرناس و همکاران (2002) گزارش نمودند که عملکرد میوه گوجه فرنگی بطور کلی تحت تاثیر بستر کاشت قرار نگرفت (7). از طرفی طبق گزارش ای کدا و همکاران (2001)، بسترهای معدنی نسبت به بسترهای آلی عملکرد میوه در گوجه فرنگی را کاهش داد (16). بنابراین احتمالا علت اصلی تغییرات در عملکرد را می توان به مقدار غلظت و نسبت کل عناصر و همچنین مقدار نیتروژن و نوع منبع نیتروژنی در محلولهای غذایی مربوط دانست. به این صورت که از محلول S2 تا S5 با افزایش نیتروژن آمونیومی و ثابت نگهداشتن غلظت کل عناصر در چهار محلول عملکرد کاهش نشان داد یا بعبارت دیگر از محلول S2 تا S5 یک همبستگی منفی بین افزایش آمونیوم و مقدار محصول وجود داشت. دلشاد و همکاران (1378) نیز گزارش نمودند که با افزایش میزان نیتروژن آمونیومی در محلولهای غذایی میزان عملکرد، میوه کاهش یافت (3).
2- مقدار ویتامین ث
اثر محلول غذایی، بستر کاشت و اثر متقابل آنها بر مقدار ویتامین ث در سطح 1% معنیدار بود. بالاترین میزان ویتامین ث مربوط به محلول S3 (دارای 1/0 میلی اکی والان نیتروژن آمونیومی) و پایینترین آن مربوط به محلولهای S4 و S5 (با مقدار نیتروژن آمونیومی 3/0 و 5/0 میلی اکی والان در لیتر و غلظت کل عناصر 8/20 میلی اکی والان در لیتر) بود و در بین بسترها نیز، بستر M6 (خاک) بالاترین مقدار و بستر M3 (کمپوست + پرلیت) پایین ترین مقدار ویتامین ث را دارا بود (جدول2). همچنین اثر متقابل تیمارهای S3M5 و S3M6 دارای حداکثر مقدار ویتامیـن ث و تیـمار S4M3 حداقل میزان ویتامیــن ث را دارا بودند. تفاوتهای معنیدار بین محلولها را میتوان چنین توجیه کرد که با ثابت بودن غلظت کل عناصر در محلول غذایی وافزایش مقدار آمونیوم میزان ویتامین ث گوجه فرنگی رقم حمراء کاهش نشان میدهد که این نتیجه با نتایج دلشاد و همکاران (1378) مطابقت داشت. در حالیکه بالاترین میزان ویتامین ث در این تحقیق مربوط به محلول S3 است که به میزان 1/0 میلیاکیوالان در لیتر، آمونیوم دارد، محلول S2 که فاقد آمونیم است از نظر ویتامین ث بعد از محلول S3 قرار دارد بنابراین میتوان گفت شاید نیاز گوجهفرنگی به آمونیوم در حد خیلی کم باشد ولی اگر میزان آمونیوم بیشتر باشد باعث کاهش ویتامین ث خواهد شد. در مورد بسترهای کاشت، کمترین ویتامین ث مربوط به بسترهایی بود که در ترکیب آنها پرلیت استفاده شد. علت اصلی این کاهش شاید به دلیل پایین بودن ظرفیت تبادل کاتیونی پرلیت نسبت به بسترهای آلی (بسترهایی که حاوی خاک بودند) باشد. پرمیوزیک و همکاران (1998) نیز گزارش نمودند که در بسترهای آلی میزان ویتامین ث در گوجه فرنگی بیشتر از بسترهای معدنی بود (22) همچنین تاثیر دو بستر خاک و پشم سنگ بر روی صفات کیفی گوجه فرنگی گلخانه ای در تحقیقات سیمت چیو و همکاران (1983)،نشان داد که میزان ویتامین ث در این دو بستر اختلاف معنی داری داشتند (25).
3- مقدار نیترات و اسیدیته قابل تیتراسیون میوه
با توجه به نتایج جدول تجزیه واریانس مرکب، تیمار محلول غذایی بر روی این صفت معنیدار نبوده در حالیکه تیمار بسترهای کاشت در سطح 1% معنیدار بود. اثر متقابل محلول غذایی و بستر کاشت نیز معنیدار نبود. بستر M6 بالاترین میزان نیترات میوه و بستر M5 پایینترین میزان آن را به خود اختصاص دادند و بین 4 بستر دیگر هیچ تفاوت معنیداری مشاهده نگردید (جدول2). در محلول S2 نیتروژن آمونیومی وجود نداشت لذا جذب نیتروژن نیتراتی در گیاه بالا رفته و مقدار آن در میوه در بین محلولها، در بالاترین حد قرار گرفت ولی در محلول S1 با وجود اینکه مقدار نیترات آن دو برابر محلول S3 بود ولی به دلیل وجود نیتروژن آمونیومی، میزان نیترات آن در میوه در حد پایین قرار داشت. دلشاد و همکاران (1378)، گزارش نمودند که افزایش غلظت نیتروژن آمونیومی در محلول باعث کاهش نیترات میوه در گوجه فرنگی شد (3). همچنین ربکا و همکاران (2001)، به این نتیجه رسیدند که میزان جذب نیترات توسط گیاه توت فرنگی با افزایش غلظت آن در محلول افزایش مییابد (23).
- اثر محلولهای غذایی، بسترهای کاشت و اثر متقابل آنها، بر روی اسیدیته میوه در سطح 1% معنِیدار بود. در بین محلولها، محلول S2 از میزان اسیدیته میوه بالاتری نسبت به سایر محلولها برخوردار بود و محلول S4 پایینترین مقدار اسیدیته را دار بود. در بین بسترهای کاشت نیز بستر M6 (خاک) بالاترین و بستر M2 (پرلیت + خاک) پایینترین میزان اسیدیته میوه را دارا بودند (جدول2). در بین اثر متقابل، تیمارهای S3M5 و S2M6 از میزان اسیدیته میوه بالایی برخوردار بودند در حالیکه تیمارهای S4M2 و S4M3 کمترین میزان اسیدیته میوه را داشتند بعبارت دیگر با افزایش نیتروژن آمونیومی محلول میزان اسیدیته میوه کاهش پیدا کرده به همین دلیل محلول غذایی دوم که فقط حاوی نیتروژن نیتراتی است بالاترین میزان اسیدیته میوه را دارد احتمالا وجود پرلیت بعنوان یک ماده معدنی در ترکیب بسترهای کشت آلی، سبب پایین آوردن ظرفیت تبادل کاتیونی عناصر گردیده و این به نوبه خود بر روی اسیدیته میوه نیز تأثیر میگذارد به نحوی که بسترهای آلی حاوی پرلیت دارای اسیدیته کمتر نسبت به بسترهای خاک و خاک + کمپوست میباشند.
4- مواد جامد قابل حل و استحکام میوه
اثر تیمارهای محلول غذایی، بستر کاشت و اثر متقابل آنها در سطح 1% بر روی میزان مواد جامد قابل حل معنیدار بود. محلول S1 دارای بالاترین مقدار مواد جامد قابل حل بود در حالیکه محلولهای غذایی S4 و S5 پایینترین مقدار مواد جامد قابل حل را دارا بودند. در بین بسترها نیز، بستر M2 (خاک + پرلیت) و M5 (خاک + پرلیت + کمپوست) بیشترین اثر بر مواد جامد قابل حل میوه را داشت. و سایر بسترها اثر معنیداری را نشان ندادند (جدول2). برای اثر متقابل محلول و بستر، تیمار S1M5 دارای بالاترین مقدار مواد جامد قابل حل و تیمار S3M3 کمترین مقدار را دارا بود. علت اصلی اختلاف بین محلولها در میزان مواد جامد قابل حل را شاید بتوان به غلظت عناصر ماکرو در محلول غذایی و میزان نیتروژن آمونیومی مربوط دانست، لذا محلول S1 که دارای بیشترین غلظت میباشد، بالاتریـن میــزان مواد جامد قابل حل را داراست و محلول S2 که فاقد آمونیوم میباشد نیز نسبت به سه محلول دیگر از مواد جامد قابل حل بیشتری برخوردار است. طبق گزارش دلشاد و همکاران (1378) غلظتهای بالای آمونیوم محلول، میزان مواد جامد قابل حل میوه را کاهش داد (3). همچنین لین و همکاران (1999) نیز گزارش نمودند که افزایش غلظت عناصر ماکرو منجر به افزایش مواد جامد قابل حل میوه گـوجه فرنگی شد (21).
- در بین تیمارهای اعمال شده، فقط بستر کاشت در سطح 5% بر روی استحکام میوه معنیدار میباشد و محلول غذایی و اثر متقابل SM معنیدار نمیباشند. در بین بسترهای مورد آزمایش، بستر M5 (خاک + پرلیت + کمپوست) و M6 (خاک) بیشترین استحکام میوه و بستر M4 (خاک + کمپوست)، کمترین استحکام را دارا بودند (جدول2) و بیشترین استحکام میوه مربوط به بسترهای آلی میباشد.
5- وزن خشک میوه
در بین تیمارهای مورد آزمایش، محلول غذایی بر روی وزن خشک میوه اثر معنیداری را نشان نداد در حالیکه بستر کاشت و اثر متقابل محلول و بستر در سطح 1% معنیدار بودند. بستر M2 (خاک + پرلیت) و M3 (کمپوست + پرلیت) بالاترین وزن خشک میوه و بستر M1 (پرلیت) پایینترین مقدار را به خود اختصاص دادند (جدول2). مقایسه میانگین اثر متقابل محلول و بستر کاشت نشان داد که تیمار S5M3 بالاترین مقدار وزن خشــک میوه را دارا می باشد در حالیکه تیمار S3M5 وزن خشک میوه کمتری نسبت به سایر تیمارها داشت.
در نهایت با توجه به نتایج حاصل می توان محلول غذایی S3 را بعنوان مناسبترین محلول غذایی از نظر صرفه اقتصادی، کیفیت بهتر میوه و مقدار ویتامین ث توصیه کرد همچنین بسترهای آلی را می توان بعنوان بستر مناسب و موثر بر روی صفات کیفی گوجه فرنگی معرفی نمود
جدول1- فرمول محلولهای غذایی
عناصرماکرو meqlit-1 | محلول غذایی | ||||
S1(Control) | S2 | S3 | S4 | S5 | |
KNO3 | 8/3 | 8/2 | 7/2 | 5/2 | 3/2 |
KH2PO4 | 8/0 | 5/0 | 5/0 | 5/0 | 5/0 |
K2HPO4 | 6/0 | 4/0 | 4/0 | 4/0 | 4/0 |
NaCl | 2/0 | 2/0 | 2/0 | 2/0 | 2/0 |
Ca(NO3)2 | 2/6 | 4 | 4 | 4 | 4 |
MgSO4 | 5/1 | 25/1 | 25/1 | 25/1 | 25/1 |
NH4 NO3 | 2 | 0 | 1/0 | 3/0 | 5/0 |
(mg/lit)عناصر میکرو | |||||
(NH4)6Mo7O24, 4H2O | | | 05/0 | | |
HBO3 | | | 5/1 | | |
MnSO4, 4H2O | | | 2 | | |
CuSO4, 5H2O | | | 25/0 | | |
ZnSO4, 7H2O | | | 1 | | |
Fe(Sequestrone 138) | | | 10 | | |
دیدگاه ها