بررسی انواع سارکو سیست در دامها

  • تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۶
  • بازدید : ۳۱۰۸
بررسی انواع سارکو سیست در دامها
سیر تکاملی :
میزبان شکار کننده PRIDATOR یا لاشه خوار ( آشغال خوار ) از طریق خوردن گوشت حاوی سارکوسیتها ی عفونت زا آلوده میشود که بعد از یک هفته اسپوروسیتها یا اووسیتهای اسپوروله در مدفوع منتشر نی شود .
در دستگاهگوارش میزبانهای نهایی سگ ، گربه یا انسان ، تکثیر جنسی به شکل کوکسید یایی انگل وجود دارد که در روده ماکرو گامت و میکرو گامتها یا گامتهای ماده و نر با هم تلفیق شده و اووسیتها را ایجاد می کنند که در داخل آن دو اسپورسیت و هر کدام واجد چهار اسپورزوئیت هستند .
میزبان واسط یا شکار شونده prey این اسپوروسیتها در خوراک و آب آلوده شده را بلع نموده و در روده کوچک آنها اسپوروزوئیتها با عمل آنزیمهای گوارشی و صفرا آزاد می شوند .
اسپوروزوئیتها در مخاط رودهای نفوذ نموده و وارد مویرگها در دیواره و عقده های لنفاوی می شوند . هر اسپوروزئیت سپس ازطریق شکستن متعدد تقسیم شده ، تکثیر غیر جنسی ( به شکل شیزوگونی ) و اولین نسل شیزونت شکل می گیرد . مروزوئیتهای بی شماری از هر شیزونت رها شده وارد جریان خونگردیده و در آندوتلیوم مویرگی سراسر بدن دام شیزونت نسل دوم شکل می گیرد . مروزوئیتهای رها شده از شیزونتهای نسل دوم در جریان خون در سلولهای تک هسته ای یا خارج سلولی منتشر می شوند. مروزوئیتهای نسلهای دوم و سوم در سلولهای عضلانی ، نرونها و سلولهای گلیال در مغز ، جایی که آنها کیست دار می گردند نفوذ می نمایند . در گاومیش شیزونتهای نسل چهارم نیز شکل می گیرند که تعداد مروزوئیتها اندک است . این کیستهای بافتی حاوی یک یا دو شکل انگل ( METROCITES ) بوده که هر کدام از آنها تقسیم شده بعد از 2 یا 3 ماه از بلع اولیه به کیست عفونت زا تبدیل می شوند .
هر چند بسیاری از اسپوروسیتها کوچک هستند ( اندازه متوسط سارکوسیت کروزی 8/10* 3/16 میکرومتر ) ، برخی به اندازه ای بزرگ هستند که در بازرسی گوشت تشخیص داده می شوند ( اندازه متوسط سارکوسیست هیروستا 1 * 8 میلی متر )
دامها با خوردن خوراک و علوفه مراتع آلوده به اسپوروسیتهای سگ ، گربه ، روباه و غیره که از طریق خوردن گوشت و ضمائم لاشه آلوده شده اند ، آلوده می گردند . میکرو کیستهای سارکوسیستیس امی نیس و سارکو سیستیس تنلا به صورت میکروسکوپی قابل تشخیص هستند .
هر چند که در گذشته سارکوسیستها بیماریزا تلقی نمی گردیدند ، تجارب اخیر نشان داده است که آنها می توانند ایجاد بیماری نمایند و اهمیت آنها رو به افزایش است . به عنوان مثال بیماری مزمن DALMENY که در آن لاغری ، ادم زیر فکی واگزوفتالمی به سارکوسپوریدوز نسبت داده می شود . هر چند در بیشتر موارد سارکوسپوریدوز به حالت تحت بالینی است ، زیرا دامها معمولا تعداد زیادی از اسپوروسیتها را در یک بار نمی خورند . گونه های سارکوسیستیس در شدت بیماری تعیین کننده است . در گاوبه شدت مبتلا ، تب ، بی اشتهایی ، کاهش وزن و کاهش شیر ، اسپاسم عضلانی ، اسهال ، ضعف ، کمخونی و گاهی اوقات مرگ مشاهده می گردد . سقط جنین در برخی موارد رخ می دهد .
به برادی زوئیت های آزاد(تصویر بالا) Sarcocystis cruzi دقت فرمایید
سایر انواع دامها علائم مشابهی را نشان می دهند ، سارکوسپوریدوز در گوسفند هر چند غالبا به صورت انسفالومیلیت با ضعف ، لرزش و ضعف عضلانی مشاهده شده است ، مواردی از لمفادنوپاتی ، پنومنونی و آنسفالیت همچنین گزارش شده است .
میزان بروز سارکوسپوریدوز در دامهای مسن تر و در گاوهای پرواری و خوکهایی که از آشغال تغذیه می کنند بالاتر است . انسان به عنوان میزبان واسط می تواند عمل کند و با سارکوسیستیس سوئی امی نیس از طریق خوردن گوشت خوک نپختهوبا سارکوسیستیس بووی امی نیس ازطریق خوردن گوشت گاو نپخته و سارکوسیستیس لیندمانی ( سیر تکاملی ناشناخته است ) آلوده می شود . علائم در انسان شامل تهوع زود گذر ، اسهال و درد شکمی می گردند .
آلودگی انسانبا سارکو سیستیس بههر دو شکل رودهای و عضلانی رخ می دهد ولی تعداد موارد ابتلا نادر است . به عبارت دیگر انسان برای این انگل هم میزبان نهایی و هم میزبان واحد می باشد . اسپوروسیتهای دفع شده از انسان پس از بلعیده شدن توسط گاو یا خوک موجب ابتلای عضلات آنها شده انسان با تغذیه از گوشت نپخته آلوده ، آلوده می گردد . آلودگی انسان از طریق بلع اتفاقی اسپوروسیتهای موجود در مدفوع حیوانات گوشتخوار تیر امکان دارد که در این صورت منجر به ابتلای عضلات می گردد . فرم عضلانی بیماری در انسان از نظر بالینی به صورت آماس دردناک زیر جلد و عضلات بروز می کند .
شیزونتها در سراسر بدن در سلولهای آندوتلیال به خصوص در عضلات مخطط ، قلب ، مغز ، کبد و ریه ها و کلیه ها پراکنده می گردد . در عضلات کیستها در درون یا بین رشته های عضلانی قرار می گیرند و دارای مشخصه سیگاری شکل که به عنوان اجسام میشری ف کیسه ها یا لوله های کوچک ( 35/0 * 5/4 میکرومتر ) شناخته می شوند . کیستهای بزرگتر ممکن است به صورت آزاد در بافت پیوندی پری مزیوم عضله قرار گیرند و به شکل کروی ، بیضی یا لوبیایی شکل باشند .
هر چند اندازه کیست با سن آن و نوع میزبان مشخص می شود ، ساختمان اصلی آن به عنوان یک سلول مشابه باقی میماند که ممکن است مخطط و حاوی سارکولما ، یک حفره که ممکن است . توسط دیواره ( SEPTA ) تقسیم شده باشد یا نشده باشد و محتویات آن لزج یا ژلاتینی است و کدر تا سفید شیری یا زرد رنگ می باشد . در گاو کیستها عمدتا در عضلات فعال از قبیل زبان ، ماهیچه ی جوشی ، قلب و دیافراگم یافت می گردند . آلودگیهای خفیف مشاهده شده در ماهیچه های جوشی پس از کشتار طی نگهداری در سردخانه تمایل به ناپدید شدن دارند . در زمانهاییکه جراحات عضلانی به صورت کانونی متمرکز هستند ممکن است از3 یا 4 نقطه تا یک ناحیه یکپارچه متمایل به رنگ سبز به قطر 10 سانتی متر تغییر کنند . از انگل سمی به نام سارکوسیستیس ترشح می شود که در حیوانات مبتلا روی ارگانهایی نظیر اعصاب ، قلب ، جدار روده ، غدد فوق کلیوی اثر مساعد دارد . تزریق مقدار کم این سم به خرگوش باعث ایجاد تب و تزریق مقدار زیاد موجب اسهال شدید و مرگ می شود ، تزریق 60 – 20 میکروگرم این سم یک موش را در 10 دقیقه می کشد . سم نسبت به حرارت فوق العاده حساس بوده و از بین می رود .
ضایعات نعشی :
تنها کیستهای بزرگتر با چشم غیر مسلح قابل رویت بوده ظاهری شبیه لکه های خاکستری روشن در مقطع عرضی و دوکی شکل در مقطع طولی دارند . کیستهای کوچک تنها هنگامی که دژنره شده و آهکی می گردند قابل رویت هستند .
جراحات موضعی میوزیس ائوزینوفیلیک ( التهاب عضلانی با تجمع ائوزینوفیلها در اطراف آنها ) با نواحی دوکی شکل سبز رنگ مشخص می شود که ممکن است با هم یکی شده و تشکیل جراحاتی با چند سانتی متر قطر را بدهد که می تواند از طریق دژنره شدن یا متلاشی شدن سارکوسیستها ایجاد شده اما جراحات مشابه بدون هر گونه ارتباط ظاهری با سارکوسیستها نیز رخ می دهد و دو حالت ممکن است با همدیگر وجود داشته باشند . نشان داده شده است که سایر ارگانیسمهای انگلی و واکنشهای آلرژیک متمرکز شده روی عضلات ممکن است به التهاب ائوزینوفیلیک عضلانی منجر شوند . بنابراین ارتباط بین سارکوسیستوز و میوزیس ائوزینوفیلیک به اثبات نرسیده است .
تغییر زیادی در یافته های آسیب شناسی سارکوسیستوز از جراحات بزرگ معدود مجزا از نواحی متعدد کمرنگ در عضله به شدت آلوده تا خونریزیهای پشتی واکیموز و هپاتیت ، گلومرولیت و رتینیت در مورد آنسفالومیلیت در گوسفند وجود دارد . اروزیونها و اولسرها در دهان و مری در گاو شرح داده شده است .
در خوک عضلات دیواره شکمی ، دیفراگم و جوشی و اسکلتی اغلب موثر می شوند .
جراحات نسبت داده شده به سارکوسیستها گاهی اوقات در عضله شانه در دادن برش در بازرسی روتین لاشه های گاو در آفریقا مشاهده شده است ، این جراحات رنگ قوس قزحی سبز روشن یا نواحی خاکستری – سفید در طول رشته های عضلانی را شکل می دهند . گاهی اوقات جراحات به طور وسیعی در سراسر عضلات لاشه بدون شواهدی از سارکوسپوریدیوز پراکنده شده اند . جراحت اساسا یک التهاب ائوزینو فیلیک عضلانی موضعی است و ممکن است یک بروز آلرژیک در اثر یک انگل نا مشخص باشد .
تشخیص:
از نظر بالینی به دو شکل رودهای و عضلانی بروز می کند . سارکوسیستیس در بدن میزبان نهایی انگل لوله گوارشو در بدن میزبان واسطه به صورت انگل عضلات می باشد .
تشخیص به یک ارزیابی دقیق در گله و ارتباط آن با سگها و گربه ها با نشانه های بالینی ، رد یابی آنتی بادیهای هومورال و معاینات هیستو پاتولوژیکی ارگانها از جمله کلیه ها ، کبد ، طحال ، عضلات ، طناب نخاعی و عقده های لنفاوی قرار دارد .
چنانچه میزبان نهایی سارکوسیستیس سگ باشد کیستهای ایجاد شده در عضلات میزبان واسط یا شکار شونده کمتر از 500 میکرون ( میکرو کیست ) و قابل رویت با چشم نمی باشد . چنانچه میز بان نهایی گربه سانان باشند کیستهای ایجاد شده در عضلات میزبان واسط بیش از 500 میکرون ( ماکرو کیست ) و با چشم قابل رویت می باشد .
روشهای تشخیصی :
روش میکروسکوپی :
در کیست دو جداره وجود دارد یکی دیواره اولیه PRIMERY CYST WALL که همان جداره سلول عضلانی است که اجرام در داخل آن رشد کرده اند ، دیگری دیواره ثانویه SECONDERY CIST WALL است که در حقیقت واکنش حفاظتی میزبان در مقابل کیست است . از میکروسکوپ نوری برای مشاهده ثانویه و از میکروسکوپ الکترونی برای مشاهده دیواره اولیه ( برای تشخیص گونه ) استفاده می گردد
استفاده از ایزو آنزیم :
با گرفتن عصاره کیست و بردن آن به روی ژل الکتروفورز و مقایسه با شاهد می تولن گونه سارکو سیستیس را مشخص نمود .
روش هضمی :
امروزه به این روش بهائ کافی داده نمی شود .
روش گسترش بافتی DABSMEAR :
از بافت مظنون به اندازه یک نخود را بین یک پنس قرار داده مقطع آنرا بریده مثل مهر زدن روی لام فشار داده می شود . در هر بار فشار دادن یک دایره نازکی ازبافت روی سطح لام می چسبد که در صورت آلودگی بافت با پاره نمودن جداره آن مروزوئیتها در این مقاطع رها شده و به لام می چسبند که سپس با رنگ آمیزی گیسما میتوان آلودگی سارکوسیستی را مشخص نمود . برای نمونه برداری عضلات مری ، دیافراگم ، بین دنده ای و قلب بهترین نواحی برای نمونه برداری است .
قضاوت :
دلیلی که مصرف گوشت آلوده به سارکوسیستیس منجر به سارکوسپوریدزدر انسان شود وجود ندارد و احتمالا انسان یک میزبان نا مناسب برای انگل می باشد . آلودگی غذا با فضولات حیوانات گوشتخوار برای آلودگی انسان متحمل تر می باشد. روشهای بازرسی عملی را برای شناسایی شکلهای میکروسکوپی سارکوسیستیس نمی توان به اجرا گذاشت . قضاوت بر اساس مشاهده ماکروسکوپی کیستها صورت می گیرد . در صورت آلودگی شدید و گسترده کیستهای قابل رویت کل لاشه ضبط می گردد . در آلودگی متوسط به طرف خفیف پس از برداشت و ضبط جراحات و بافتهای آلوده به لاشه اجازه مصرف داده می شود .
در واقع تعیین مناسب بودن برای مصرف انسانی ، نا مناسب بودن برای مصرف انسانی یا درمان حرارتی یا ضبط جزئی لاشه و احشاء بستگی به درجه آلودگی و شرایط لاشه دارد . برش عضلات مختلف برای تعیین حد و شدت آلودگی ضروریست که در صورت آلودگی عمومی ضبط کامل صورت بگیرد .
در مورد التهاب ائوزینوفیلیک عضلانی نیز روش مشابه بازرسی و قضاوت بایستی اعمال گردد .
در واقع نحوه قضاوت بستگی به زیبا شناسی و سلیقه مردم دارد .
کنترل:
سیر تکاملی سارکوسیست بستگی به رابطه شکار شونده _ شکار کننده داشته که بین میزبانهای نهایی و واسط وجود دارد . چنانچه گوشت خورده شده توسط میزبان نهایی پخته شده باشد سیکل انتقال شکسته می شود . هر چند برودت گوشت به مدت طولانی الزاما سارکوسیست را نمی کشد و در نتیجه به عنوان یک وسیله برای قطع انتقال کمتر موثر می باشد .
برای کنترل موثر آلودگی سارکوسیست روی لاشه های دام های مزرعه ای تلف شده بایستی دفن شده یا سوزانیده شود . از ورود گوشتخوارانی که گوشت خام دامهای اهلی را می خورند به دامداری ها جایی که مدفوع آنها می تواند آب آشامیدنی ، خوراک یا بستر دامها را آلوده نماید جلوگیری به عمل آید .
دامها از طریق تجویز خوراکی اسپوروسیت های زنده می توانند ایمن گردند . اما میزان دوز ایمن کننده سارکوسیتها مهم است . حتی نتایج ایمنی زایی در انواع دامها قطعی نبوده ، مقاومت در برابر گونه سارکوسیستس همولوگ ایجاد می شود . در حال حاضر واکسنی برای ایمن نمودن دامها علیه سارکوسیستیس وجود ندارد .
آمپرولیوم هم به عنوان ضد سارکوسیستیس به عنوان پیشگیری کننده در بره ها موثر بوده است . برای شیمی درمانی تنها هالوفوگینون با موفقیت در دامها به کار رفته است . اما دارو سمی است و دقت در دوز مصرفی الزامی است ( ./66 mg /Kg.B.W ) ، یک بار یا بیشتر در بز یا گوسفند موثر بوده است .

دیدگاه ها


اگر تصویر خوانا نیست اینجا کلیک کنید

همزمان با تأیید انتشار دیدگاه من، به من اطلاع داده شود.
* دیدگاه هایی كه حاوي توهين است، منتشر نمی شود.
* لطفا از نوشتن دیدگاه های خود به صورت حروف لاتين (فينگليش) خودداري نماييد.