بررسی عوامل تاثیر گذار بر فاصله بین اولین تلقیح تا آبستنی در گاوهای شیری هلشتاین

  • تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۶
  • بازدید : ۴۰۷۹
بررسی عوامل تاثیر گذار بر فاصله بین اولین تلقیح تا آبستنی در گاوهای شیری هلشتاین
علیرضا هروی موسوی
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی عوامل تاثیر گذار بر فاصله بین اولین تلقیح پس از زایش تا آبستنی (DFBC) در گاوهای شیری هلشتاین انجام شد. در این تحقیق و بر اساس تاریخ زایمان، داده های تولیدی، تولید مثلی، و وضعیت سلامتی گاوهای پنج گله شیری هلشتاین در فاصله زمانی سالهای 1374 تا 1382 استفاده شد. داده های آزمایش با استفاده از مدلهای Mixed و با روش حداقل مربعات تجزیه شدند. نتایج آزمایش نشان داد طی سالهای اخیر DFBC تمایل به افزایش داشته است (P>0.05). شیر تولید شده در 60 روز اول پس از زایمان تاثیر منفی بر DFBC داشت و با افزایش آن، فاصله بین اولین تلقیح تا آبستنی افزایش یافت (P< 0.01). همچنین شیر 60 روز اول پس از زایش در خلال سالهای اخیر افزایش معنی داری از خود نشان داد (P< 0.01). سلامت گاو پس از زایش تاثیر معنی داری بر شاخص DFBC داشت (P< 0.01) و گاوهایی که پس از زایش به بیماریهای متابولیکی و یا تولید مثلی مبتلا شده بودند DFBC بالایی داشتند. تعداد شکم و سن گاو در زمان زایش نیز بر فاصله بین اولین تلقیح و آبستنی مجدد گاوها موثر بود (P< 0.01) و با افزایش تعداد شکم و یا سن، DFBC افزایش یافت. علاوه بر عوامل فوق، DFBC تحت تاثیر والد نر و وزن تولد گوساله متولد شده نیز قرار گرفت (P< 0.05). نتایج این آزمایش نشان داد علاوه بر سطح تولید دام، عوامل دیگری نیز در کاهش راندمان تولید مثلی گاوهای شیری هلشتاین موثر هستند.
کلمات کلیدی: راندمان تولید مثل، فاصله بین اولین تلقیح تا آبستنی
مقدمه
اصلی ترین وظیفه صنعت گاو شیری تدارک شیر کافی برای مصرف کنندگان است. در خلال دهه های گذشته تولید شیر به شدت افزایش یافته است. با اینحال افزایش تولید گاوهای شیری و بزرگ تر شدن اندازه گله ها، توام با کاهش راندمان تولید مثلی گاوهای هلشتاین بوده است. در این راستا گزارش شده است که افزایش توان ژنتیکی تولید گاوهای شیری همراه با تغییر مدیریت تغذیه ای آنها و همچنین بزرگ تر شدن اندازه گله ها از عوامل موثر در کاهش راندمان تولید مثلی گاوهای شیرده در آمریکا، اروپا و برخی نقاط دیگر بوده است (3). راندمان تولید مثلی از اجزای مهم سودآوری گله های شیری است. راندمان پایین باروری با کاهش تولید شیر دام و همچنین کاهش تعداد گوساله در طول حیات اقتصادی دام، سود دهی گله را کاهش می دهند. همچنین راندمان پایین تولید مثل یکی از دلایل حذف غیر اختیاری دام بوده و سبب کاهش امکان حذفهای اختیاری در گله می شود (13). نشان داده شده است راندمان تولید مثل تحت تاثیر محیط، مدیریت، سلامت دام و عوامل ژنتیکی قرار دارد (14).
صنعت گاو شیری در ایران و در خلال دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. با این حال گزارش شده است راندمان تولید مثل گاوهای هلشتاین در ایران نیز طی سالهای اخیر کاهش یافته است (9). هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر بر فاصله بین اولین تلقیح پس از زایش تا آبستنی (DFBC) در گاوهای شیری هلشتاین ایرانی است که با توجه به دانسته های ما تا کنون تحقیقی در این زمینه در ایران انجام نشده است.
مواد و روشها
برای انجام این تحقیق از داده های پنج گله شیری بزرگ هلشتاین که به صورت تصادفی از گله های تجاری اطراف مشهد انتخاب شدند استفاده شد. اندازه گله ها بین 550 تا 1500 راس بود. برای این منظور و بر اساس تاریخ زایش، داده های مربوط به شجره، تولید، تولید مثل، و وضعیت سلامتی گاو پس از زایش در این پنج گله در خلال سالهای 1374 لغایت 1382 جمع آوری و ثبت شد. اطلاعات جمع آوری شده شامل 10000 رکورد بود که هر رکورد داده های فوق را در یک شکم زایش نشان می داد. صفت مورد مطالعه DFBC بود که به صورت فاصله بین اولین تلقیح پس از زایش تا آبستنی گاو تعریف شد. دامنه مورد قبول DFBC بین صفر روز (آبستن شدن گاو در اولین تلقیح پس از زایمان) تا 295 روز بود و داده هایی که در این دامنه قرار نداشتند حذف شدند. همچنین دامنه مورد قبول فاصله بین زایش تا اولین تلقیح پس از آن 40 تا 140 روز پس از زایش بود و داده هایی که در این دامنه نیز قرار نداشتند حذف شدند (14). پس از پالایش داده های اولیه، 7000 رکورد باقی مانده برای تجزیه و تحلیل بعدی مورد استفاده قرار گرفتند. داده های آزمایش توسط مدلهای Mixed و با روش حداقل مربعات (Standard Least Square) با نرم افزار آماری JMP (نسخه 4/0/4، SAS Institute Inc, NJ, USA) تجزیه آماری شدند. مدل نهایی ریاضی آزمایش پس از حذف اثرات دو جانبه بی معنی به صورت زیر بود:
Yijklmnopqrst = µ + Hi + Yj + Sk + FIl + Sem + CSn + CWo + ZCp + Aq + Mr + Ps + Dt +(CS×CW)no + (FI×D)lt + (Y×H)ji +(D×H)ti + εijklmnopqrst
در این‌ مدل:
متغیر‌ DFBC‌ = Yijklmnopqrst
میانگین‌ کل‌ = 
اثر گله = Hi
اثر سال = Yj
اثر والد نر = Sk
اثر فاصله بین زایش تا اولین تلقیح= FIl
اثر فصل زایش = Sem
اثر جنس گوساله متولد شده (نر و ماده) = CSn
اثر وزن تولد گوساله متولد شده = CWo
اثر نوع زایش (طبیعی یا سخت زایی) = ZCp
اثر سن گاو در زمان زایش = Aq
اثر شیر 60 روز اول پس از زایش = Mr
اثر شکم زایش = Ps
اثر سلامت گاو پس از زایش (سالم یا مبتلا به بیماری های متابولیکی و تولیدمثلی) = Dt
اثر متقابل‌ جنس گوساله و وزن تولد آن‌ ‌ =no (CS×CW)
اثر متقابل‌ فاصله زایش تا اولین تلقیح در سلامت گاو پس از زایش‌ ‌ =lt (FI×D)
اثر متقابل‌ سال زایش در گله‌ ‌ =ji (Y×H)
اثر متقابل‌ سلامت گاو پس از زایش در گله ‌ =ti (D×H)
خطای‌ هر مشاهده‌ = εijklmnopqrst
شیر تجمعی 60 روز اول پس از زایش به پنج دامنه تقسیم شد. این پنج دامنه عبارت بودند از گروه اول: کمتر از 1582 کیلوگرم، گروه دوم: 1583 تا 1891 کیلوگرم، گروه سوم: 1892 تا 2195 کیلوگرم، گروه چهارم: 2196 تا 2541 کیلوگرم و گروه پنجم با تولید تجمعی بیش از 2541 کیلوگرم شیر در 60 روز اول پس از زایمان (8). همچنین تعداد شکم زایش گاوها که در دامنه یک تا دوازده شکم قرار داشت به سه گروه شکم اول، دوم، و سوم و بالاتر تقسیم شدند (8). سال زایش نیز که در دامنه 1374 لغایت 1382 قرار داشت به دو گروه چهار ساله شامل 1374 لغایت 1377 و 1378 لغایت 1382 گروه بندی شد. مقایسات میانگین توسط مقایسات مستقل انجام شد.
نتایج و بحث
سال تاثیر معنی داری بر DFBC نداشت (P>0.05)، با اینحال در خلال سالهای اخیر این شاخص تمایل به افزایش داشته است (9/5 ± 36/52 در مقابل 1/5 ± 36/62 روز، به ترتیب برای سالهای 1374 لغایت 1377 و 1378 لغایت 1382). همزمان تولید تجمعی 60 روز اول پس از زایش گاوها در خلال سالهای فوق به صورت معنی داری افزایش یافت (P< 0.001 ،شکل 1). در تائید نتایج این آزمایش، باتلر (2000) نیز نشان داد روند معکوسی بین نرخ آبستنی و میزان تولید شیر در خلال سالهای 1951 لغایت 1996 وجود داشته است (2).


شکل 1: تغییرات شیر 60 روز اول پس از زایش و DFBC در خلال سالهای 1374 تا 1377 و 1378 تا 1382

والد نر نیز بر DFBC تاثیر معنی دار داشت (P< 0.01)که به دلیل کثرت سطوح آنها امکان پرداختن به تک تک آنها میسر نمی باشد. استارباک و همکارانش (2004) نیز نشان دادند راندمان تولید مثلی تحت تاثیر والد نر قرار می گیرد(18). همچنین در تحقیق دیگری نشان داده شد دختران یکی از شش والد نر بررسی شده تلفات رویانی بالاتری در روزهای 38 تا 90 آبستنی نسبت به سایرین داشتند (11).
فاصله بین زایش تا اولین تلقیح نیز بر DFBC تاثیر معنی دار داشت (P< 0.01) و با افزایش این فاصله زمانی، DFBC کاهش یافت. نشان داده شده است با افزایش فاصله بین زایش تا اولین تلقیح پس از آن، شانس آبستنی گاو افزایش می یابد (14). بخشی از افزایش فاصله بین زایش تا اولین تلقیح ناشی از توازن منفی انرژی در گاو است (13). توازن منفی انرژی، پالسهای LH را کاهش داده و لذا سبب تاخیر از سر گیری فعالیتهای تخمدانی در گاوهای شیری می شود (1،2). با اینحال باید توجه داشت که بجز توازن منفی انرژی عوامل دیگری نیز در افزایش فاصله فوق موثرند (13).
فصل تاثیر معنی داری بر DFBC نداشت (P=0.11) با اینحال مقدار DFBC در گاوهایی که در تابستان زایش کرده بودند کمترین مقدار را داشت (1/5 ± 82/57، 2/5 ± 71/54، 2/5 ± 46/63، و 3/5 ± 65/59 روز به ترتیب در فصول بهار تا زمستان). محققین دیگر نیز نشان دادند بجز فصل تابستان، سایر فصول تاثیری بر آبستنی مجدد گاو نداشتند (8). نتایج تحقیق دیگری نیز نشان داد نرخ آبستنی گاوهایی که در بهار زایش کرده بودند نسبت به گروهی که زایش آنها در زمستان بود، 7 درصد شانس آبستنی کمتری داشتند (6). تاثیر فصل برراندمان تولید مثل ممکن است ناشی از تاثیر آن بر تلفات رویانی و همچنین تلفات اوایل دوره جنینی باشد. لوپس گاتیوس و همکارانش (2004) نشان دادند چنین تلفاتی در فصول گرم سال به صورت معنی داری بیش از فصول سرد سال است (12). درجه حرارت بالای محیط سبب اختلال در استروئیدوژنز و زنده ماندن اووسیت (19)، کاهش کیفیت اووسیت و نرخ لقاح (16) در گاوهای شیری می شود.
جنس گوساله متولد شده تاثیر معنی داری بر DFBC نداشت (P=0.09) با اینحال گوساله های نر باعث افزایش آن نسبت به گوساله های ماده شدند (2/5 ± 81/60 در مقابل 2/5 ± 10/56 روز به ترتیب برای گوساله های نر و ماده). با اینحال وزن گوساله متولد شده بر DFBC تاثیر معنی داری داشته و با افزایش وزن تولد مقدار آن افزایش یافت (P=0.02). در تحقیق دیگری نیز نشان داده شد جنس گوساله بر روزهای باز، فاصله بین زایش تا اولین تلقیح پس از آن و فاصله زایش گاوها تاثیری نداشت (17). با اینحال به نظر می رسد تاثیر وزن تولد بر DFBC ناشی از تاثیر آن بر سلامت رحم و جفت ماندگی باشد (5).
نوع زایش تاثیر معنی داری بر DFBC داشت (P< 0.05) و مقدار آن در گاوهایی که زایش طبیعی داشتند کمتر از آنهایی بود که سخت زایی داشتند (شکل 2). به نظر می رسد تاثیر نوع زایش بر DFBC ناشی از احتمال جفت ماندگی و عوارض رحمی پس از زایمان است و نشان داده شده است که بروز چنین عوارضی راندمان تولید مثل را تحت تاثیر قرار می دهد (7،14).
سلامت گاو پس از زایش تاثیر معنی داری بر DFBC داشت (P< 0.01) و گاوهایی که پس از زایش به بیماریهای متابولیکی و/یا بیماریهای تولید مثلی مبتلا شده بودند DFBC بالایی داشتند (شکل 3). در دو دهه اخیر تحقیقات پیوسته ای برای بررسی تاثیر بیماریها بر راندمان تولید مثل گله های شیری انجام شده است. به طور کلی تحقیقات انجام شده نشان داده است که راندمان تولید مثل تحت تاثیر منفی بیماریهایی نظیر سخت زایی، جفت ماندگی و یا کیستهای تخمدانی قرار می گیرد(7،14). در بررسی جامعی از تحقیقات انجام شده، فوریکون و همکارانش (2000) نشان دادند که در حالیکه کتوزیس، سخت زایی، جفت ماندگی، بیماریهای اندامهای حرکتی، چرک رحمی، کیستهای تخمدانی و انستروس تاثیر معنی داری بر تولید مثل داشتند، مرده زایی، تب شیر، جابجایی شیردان و ورم پستان تاثیری بر آن نداشتند. تحقیقات بعدی و اخیر نشان داد ورم پستان بر تمامی اجزای راندمان تولید مثلی گله تاثیر معنی داری دارد(14). نتایج تحقیق حاضر نیز گرچه به تفکیک تاثیر بیماریهای مختلف را بر DFBC نشان نمی دهد با اینحال می توان گفت که وضعیت سلامت گاو قبل و بعد از اولین تلقیح او تاثیر بسیار معنی داری بر راندمان تولید مثلی او دارد.





شکل 2- تاثیر نوع زایش بر DFBC (1: زایش طبیعی و 2: سخت زایی)

فاصله بین اولین تلقیح تا آبستنی تحت تاثیر شیر تجمعی 60 روز اول پس از زایش قرار گرفت و با افزایش شیر تولیدی، DFBC نیز افزایش یافت (P< 0.01، شکل 4). مییزن و همکارانش (2004) نیز نشان دادند شیر تولید شده در اوایل دوره شیردهی تاثیر منفی بر آبستنی مجدد گاو دارد. بالا بودن تولید گاو ممکن است منجر به بروز توازن منفی انرژی و در نتیجه بروز بیماری شود(8). این محققین نشان دادند شانس ابتلا به جفت ماندگی، چرک رحم، فحلی خاموش، کیستهای تخمدانی و سایر کم باروریها در گاوهایی که در شکم قبل خود پر تولید بودند بیش از گاوهای کم تولید است. با اینحال برخی از محققین اعتقاد دارند ضرورتا گاوهای پر تولید راندمان تولید مثل پایین ندارند (8). این تصور از آنجا ناشی می شود که اغلب گاوهای پر تولید روزهای استراحت بالایی دارند و به همین دلیل گفته می شود بالا بودن تولید، تاثیر منفی بر تولید مثل دارد. در حالیکه اغلب مطالعات انجام شده نشان داده است که دلایلی بیولوژیکی برای کاهش راندمان تولید مثلی در گاوهایی که در توازن منفی انرژی هستند وجود دارد (4)، با اینحال گفته می شود ایجاد ارتباط روشن بین توازن منفی انرژی و میزان تولید شیر گاو دشوار است (6). یکی از عوامل افزایش روزهای باز، تلف شدن رویان یا جنین در مراحل اول حیات است. لوپز گاتیوس و همکاران (2004) در مطالعه ای پنج ساله نشان دادند 75 درصد ناکامی آبستنی بین روزهای 45 و 60 آبستنی رخ می دهد. با اینکه دلیل مشخصی برای چنین تلفاتی وجود نداشت، گفته شده است احتمالا چنین تلفاتی ناشی از افزایش تقاضای متابولیکی گاوهای پر تولید بوده و استرس متابولیکی یاد شده سبب بهم ریختن توازن انــدوکـرینی و بـخصـوص اختـلال در کـارکـرد جسـم زرد و تـرشح پـــروژسترون می شود(12). با اینحال در تحقیقی که اخیرا انجام شد نشان داده شد سطح تولید شیر تاثیری بر مرگ و میر جنین تا قبل از هفتاد روزگی ندارد (10) و حتی در تحقیقی با استفاده از آزمون ماندگاری که سبب کمینه شدن اثر مدیریت شد نشان داده شد که ارتباط کمی بین افزایش تولید شیر و آبستنی گاو وجود دارد(6). نتایج آزمایش حاضر نتایج محققین دیگری را تائید می کند که در تحقیقی بر روی گاوهای هلشتاین ایالت نیویورک آمریکا نشان دادند شیر 60 روز اول پس از زایش تاثیر کمی بر آبستنی گاو داشته و تنها گاوهای بسیار پر تولید نرخ آبستنی پایین تری داشتند (8). در تحقیق حاضر مقایسات مستقل نشان داد گاوهایی که شیر تجمعی 60 روز اول آنها در گروه های اول و دوم قرار گرفت DFBC کمتری از سه گروه دیگر داشتند(P=0.07). همچنین تفاوت آماری بسیار معنی داری بین سه گروه اول و دو گروه بعدی بود (P< 0.001). نتایج این آزمایش همچنین تائید کننده آزمایش ایکر وهمکارانش (1996) است که گاوها را بر اساس شیر تجمعی 60 روز اول پس از زایش، به پنج گروه
مشابه تحقیق حاضر گروه بندی کرده بودند. نتایج آزمایش آنها نیز نشان داد که نرخ آبستنی گاوهایی که در گروه سوم و بالاتر قرار گرفتند 8 درصد کمتر از گاوهای گروه های اول و دوم بود.
صفت DFBC در پنج گله مطالعه شده با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند (P< 0.01) که نشاندهنده تاثیر عوامل مدیریتی دیگری است که می توان از جمله به تاثیر عوامل انسانی موثر بر این صفت (نظیر تاثیری که تکنسین های تلقیح مصنوعی دارند) اشاره کرد (7).
تعداد شکم و همچنین سن گاو در زمان زایش بر DFBC تاثیر معنی داری داشتند (P< 0.01) و با افزایش تعداد دفعات زایش (شکل 5) و سن گاو مقدار آن فزونی یافت. این نتایج تائید کننده نتایج سایر محققینی است که نشان دادند راندمان آبستنی تحت تاثیر تعداد زایش دام قرار می گیرد. ایکر و همکارانش (1996) نشان دادند در گاوهایی که در شکم سوم و بالاتر قرار داشتند نرخ آبستنی 8% کاهش یافت. همچنین نشان داده شد که به صورت خطی و با افزایش تعداد شکم دام 1 روز به فاصله بین زایش تا اولین تلقیح پس از آن افزوده شد (17). با افزایش سن، نمره وضعیت بدنی بهبود می یابد. گاوهایی که نمره وضعیت بدنی بالاتری دارند، مصرف خوراک بیشتری داشته و در نتیجه متابولیسم پروژسترون در آنها افزایش یافته و نهایتا غلظت پلاسمایی پروژسترون آنها کاهش می یابد (15). لذا به نظر می رسد به دلیل پایین تر بودن سطح پروژسترون در خلال هفته پنجم آبستنی، تلفات رویانی آنها نیز افزایش یابد (18).
نتایج این آزمایش نشان داد بجز مقدار شیر تولید شده، عوامل دیگری نیز بر راندمان تولید مثل گاوها موثر بوده اند و به نظر می رسد تعیین سهم هر یک از این عوامل می تواند در بهبود وضعیت تولید مثل گاوهای شیری هلشتاین نقش مهمی داشته باشد.




شکل 3- تاثیر سلامت گاو پس از زایش بر DFBC (1: سالم و 2: مبتلا به بیماریهای متابولیکی و تولید مثلی)

شکل 4- تاثیر شیر 60 روز اول پس از زایش برDFBC (1: کمتر از 1582، 2: بین 1583 و 1891 کیلوگرم ، 3: 1892 تا 2195 کیلوگرم، 4: 2196 تا 2541 کیلوگرم و 5: بیش از 2541 کیلوگرم)
شکل 5- تاثیر تعداد شکم بر DFBC (1: شکم اول و 2: شکم دوم و 3: شکم سوم و بالاتر)

دیدگاه ها


اگر تصویر خوانا نیست اینجا کلیک کنید

همزمان با تأیید انتشار دیدگاه من، به من اطلاع داده شود.
* دیدگاه هایی كه حاوي توهين است، منتشر نمی شود.
* لطفا از نوشتن دیدگاه های خود به صورت حروف لاتين (فينگليش) خودداري نماييد.